Перейти в канал

متن فرمایشات

57
«عَنْ اَبِي حَيَّانَ التَّيْمِيِّ» از ابی حیان التَّیْمی از قبائل عرب است، «عَنْ اَبِيهِ» از پدرش نقل می‌کند. این محدثین از اهل سنّت هستند. 🔘«قَالَ رَاَيْتُ عَلِيَّ ابْنَ اَبِي طَالِبٍ عَلَى الْمِنْبَرِ» گفت دیدم علی روی منبر «یَقُولُ مَنْ يَشْتَرِي مِنِّي سَيْفِي هَذَا» شمشیرش را درآورد، همان شمشیری که با آن شمشیر، اسلام حرکت کرد رونق گرفت جمعیّت آورد و کشورگشایی کرد. 🔘گفت ای مردم آیا این شمشیر را می‌خرید؟ «فَلَوْ كَانَ عِنْدِي ثَمَنُ اِزَارٍ مَا بِعْتُهُ» گفتند علی، برای چه می‌خواهی بفروشی؟ گفت لباس ندارم، پیراهن و شلوار ندارم، اگر داشتم نمی‌فروختم «مَا بِعْتُهُ». «فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ» مردی بلند شد و گفت من پول لباس را به تو می‌دهم. 🔵قسمت دوم درس: - «عَنْ اَبِي عَمْرِو ابْنِ الْعَلَاءِ عَنْ اَبِيهِ قَالَ خَطَبَ عَلِيّ فَقَالَ اَيُّهَا النَّاسُ وَاللهُ الَّذِي لَا اِلَهَ اِلَّا هُوَ مَا رَزَاْتُ مِنْ مَالِكُمْ قَلِيلاً وَ لَا كَثِيراً اِلَّا هَذِهِ وَ اَخْرَجَ قَارُورَةً مِنْ كُمِّ قَمِيصِهِ فِيهَا طِيبٌ فَقَالَ اَهْدَاهَا اِلَى الدِّهْقَانُ». 🔘ابن عَمرو از ابوالعلاء از پدرش؛ «خَطَبَ عَلِيّ فَقَالَ اَيُّهَا النَّاسُ وَاللهُ الَّذِي لَا اِلَهَ اِلَّا هُوَ مَا رَزَاْتُ مِنْ مَالِكُمْ قَلِيلاً وَ لَا كَثِيراً اِلَّا هَذِهِ وَ اَخْرَجَ قَارُورَةً مِنْ كُمِّ قَمِيصِهِ فِيهَا طِيبٌ فَقَالَ» علی گفت ای مردم من خلیفه شدم نه مِلکی دارم، نه بانکی دارم، نه طلایی و نه نقره‌‌ای دارم، هیچ چیزی ندارم فقط یک چیز دارم. گفت یک شیشه از جیبش درآورد که در آن عِطر بود. عرب‌ها می‌گویند عِطر و فارس‌ها می‌گویند عَطر. 🔘«فَقَالَ اَهْدَاهَا اِلَى الدِّهْقَانُ» می‌گوید یک روزی از کنار یک دهقانی رد می‌شدم سلام و علیک کردیم، آن دهقان از من خوشش آمد و گفت یک چیزی می‌خواهم به تو بدهم هدیه کنم و این را داد‌. خیلی حرف است، خیلی حرف بزرگی است! هم برای حکام شیعه و هم برای حکام سنّی، فرق نمی‌کند پایین‌تر هم بیا، مدیر یک اداره، رئیس یک شرکت، می‌گوید هرچه هست به شماها دادم فقط برای من یک شیشه عِطر مانده است. 🔘حالا من یک سؤال می‌کنم پس بیت‌المال کجا می‌رود؟ شده بیت‌الحال! برای همین علی وقتی سر کار آمد گفت خلیفهٔ قبلی من همین‌طوری ریخت و پاش کرد انگار مال بابایش است، من که بر سر کار بیایم حق را به حق‌ دار می‌رسانم و تمام اموال بیت‌المال را می‌گیرم حتی اگر مهریهٔ زنانشان شده باشد. 🔘خب چرا اینها اینطوری می‌شوند؟ بخاطر اینکه میدان دارند، راه دارند. اگر در تنگنا بودند، اگر قانونی وضع شده بود که نکنند و اگر پیغمبر می‌توانست علی را به جانشینی نگه دارد، چون علی را معرفی کرد «يَا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ»، نگه داشتنش مهم است والّا یک حرکتی کرد تمام شد! 🔘اینکه بعد از یکی دو ماه که از غدیر گذشته علی را از منصبش اخراج کردند چون خواستند بریز و بپاش کنند و علی اهل این حرف‌ها نبود. ------------------------------------------------- هر که با منتظران صبح و مسائی دارد دلش از کرب و بلا، راهِ نجاتی دارد هر کسی را بهر کاری آورند سُستیِ جسم و روان آموختند هر که درین باب، به نِی رفته است منظر او در فرجش آمدست بیا که دل‌انگیز گشته این حالم به قفس شد تپش به احوالم این بشر همواره در راه تو است 🔹- راهِ فطرت! بینوایانی که در ظلّ تو است 🔹- بینوا یعنی نوا ندارد. نوا چیست؟ راحتی و حاجت روایی است. ما و این خیلِ به خون غلطیده‌ات سیّدی کن در درونِ خانه‌ات 🔹- تمام سروده‌های ما اذن دخول است، آنهایی که خودشان را منتسب به تو می‌کنند درِ خانه‌شان باز است. ما ز راهِ اکثریّت فاصلیم پرتوِ اخبار تو ما سامعیم شرح احوال خودم گویم که تا رحمی کنی از بدائت بگذری نازی کنی چون اوامر آمد از سوی ولیّ بی‌کفایت شد عقول منجلی چونکه پایان یافت عصرِ پُر حرج دیگِ بخشایش بجوشد از عرج 🔹- اگر اهل عروجی خودت را از هر فکر و خیال آزاد کن! مگر از هر چیز و هر کسی خیر دیدی که در این لحظه هم به یادش بیفتی؟ یا رب از ما بگذر و آسان نما ➖➖➖➖➖ گناهِ مردمِ بیچاره از چیست؟ 🔹- شریعت می‌گوید که هر بلایی سرت می‌آید حقت است ببین چکار کردی! آن بچه‌ای که در شکم ننه‌اش گرفتار کاستی‌های خلقت است او هم گناه کرده؟ ها؟ این حرفهای چرت و پرت است، اینها مربوط به دیانت زمینی است. گناهِ مردم بیچاره از چیست؟ معاصی را اگر گویی که جبریست معایب در خلایق آشکار است اگر آدم گرفتار عذاب است 🔹- عیب و نقص به ما دادی تا جایی که ابی‌عبدالله می‌گوید «غَرّونا» ما را مغرور کردند به نامه‌هایشان! معایب در خلایق آشکار است اگر آدم گرفتار عذاب است