62
✏متن فرمایشات:
متفرقه 13-12-99
کلاس چهارشنبه در تبعید(۳۲)
بیانات معلم کبیر:
«آسیبها و چالشهای پیشروی منتظر»
🔻معلم در کلاس درس دغدغهاش آن است که محصل خوب بخواند و خوب گوش بگیرد.
🔻تعلیمات مادی عبارت است از آموزش و پرورش و دانشگاه. اگر درست متوجه کلام و گفتار آموزگار نشوید آن درس به هدر میرود و از آنجایی که هر درسی آجری هست در بنا کردن دیوار، وقتی که یک آجر، ده آجر و صد آجر دیوار لق باشد قوام ندارد و نمیایستد و بعد تبدیل به تجدید میشود یعنی باید دوباره امتحان بدهی اگر دوباره امتحان دادی و رد شدی میشود رفوزه، مردود.
🔻برای مردودها نمیشود کاری کرد، اینها اشخاصی هستند که به کل در کلاس نبودند اگرچه جسمشان بوده ولی فکرشان نبوده است.
🔻در این مسیر انتظار هم، هم شاگرد درسخوان، هم تجدیدی و هم رفوزه داشتیم. آن کسی که درسش را خوب خوانده خوب عمل میکند. «اِعْمَلُوا» عمل کردن، یعنی ادامه زندگی منتهای مراتب با کپی گرفتن از نسخهها. تقیه و کلمالنّاس هم در همین مباحث، رویت شده است.
🔻کسی که متعهد به معلم باشد هرگز کسی را همردیف او قرار نمیدهد چون دو استاده میشود. الان ما دو استاده زیاد داریم، اینها به مرحله تجدید میرسند و باید خودسازی را از اول شروع کنند زیرا بنا کج بوده
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
🔻کجی دیوار باعث خرابی آن میشود و اگر کسی هم زیرش باشد به جرح و قتلش منجر میشود.
🔻تجدیدیها آنهایی هستند که در امتحان بد آوردند نمره نیاوردند ولی بعداً اصلاح کردند و خودشان را رساندند، خیلیها را داشتیم که اینطوری بودند اول تبری جُستند و دوباره بعد آمدند، وقتی میآیند از من عذرخواهی کنند، میگویم برای چه برگشتی؟ میگوید فلانی یک حرفی زد. این «یک حرفی زد» همان دو استاده است خیلی باید مواظب باشید که دو استاده نشوید که البته این کار کمال حماقت است به خاطر اینکه وقتی کسی از معلم خبری میدهد که او را خراب کند شنوندهای که وابسته به آموزگار است باید آن سخنان را در یک کفه ترازو قرار بدهد و کفه دیگر، استاد است ولیّ هست خط انتظار هست و وعدههای ربوبی است.
🔻یعنی اگر یک نفر به شما بگوید که یک مار یا یک عقربی در خانه شما هست آیا بیتفاوت مینشینید؟ میروید جستجو میکنید.
🔻حالا برای معلم کسی که قبلاً هزینههای بسیار در تعلیم و تربیت روی دست استادش گذاشته و به علل مادی چون هر علتی باشد مادی است معنوی نیست چون ما با معنویّات داریم جلو میرویم اسناد و مدارک معنای تحقیق و تفحص است یعنی اینقدر به خودش زحمت نمیدهد خرج نمیکند، ببین این بیعت چقدر شل و ول است مانند بیعتی که علی کرد وقتی داشتند او را به مسجد میبردند که از او رأی زوری بگیرند سر راهشان قبر پیغمبر بود علی رفت خودش را روی قبر پیغمبر انداخت و دوتا دستش را روی قبر پیغمبر گذاشت و بنا کرد به گریه کردن، آقای خلیفه اعظم آمد و دستش را گذاشت بغلِ دست علی، روی قبر پیغمبر و بعد آقای دومی گفت که «خب بیعت شد» یعنی همین مقدار!
🔻ببینید چقدر بنای آراء اهل غیبت مضحک است که گفت همین قدر که علی دستش روی این سنگ بوده و جناب ابوبکر هم بوده پس اتصالی برقرار شده و رأی داده است.
🔻ما تجدیدی زیاد داشتیم، کسانی که به علل مختلف چند ماه یا چند سال از ما بریدند ولی باز برگشتند البته به اختیار خودشان نرفتند و به اختیار خودشان برنگشتند اراده خدا بود فقط اینجا سینما بود ما تماشا میکردیم، شما فیلم نگاه میکردید.
🔻مردودیها قابل برگشت نیست. مردودی، دو استاده بوده دیگر، استاد درونش، «أَ رَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَاهُ» هوای بد داخلِ بدن، متعفن، او را در خود جا داده و در آغوش کشیده است که میگوید به فکرم اینطوری شد به عقلم اینطوری آمد.
🔻سؤال این است که آیا روز اول که آمدی با دستور عقل آمدی یا با احساس آمدی؟ اگر احساس بوده که بنیه ندارد مثل عشق است دارای ضربان قلبی است انقلاب درونی است که یک وقت میخواهد و یک وقت نمیخواهد، یک روز عاشق است اگر جرأت داری به معشوقش نگاه کنی! یکبار خودش که عاشق بوده (این همان مردودیهای مادی است) خودش برای قتل معشوق دست برمیدارد.
🔸مردودیهای ما افرادی بودند که چندین سال یا بعضاً چند دهه با ما بودند و به یک دوراهی رسیدند مثل یک بنده خدایی که همه او را میشناسید این به دوراهی رسید؛ یک راه «دین آبا و اجدادی» بود و یک راه «حوزه الهیّات ظهوری» بود.