87
✏متن فرمایشات:
5952 99-12-07
🔴۱- درگیرهای زناشویی فراگیر است و همگان را در بر میگیرد.
۲- سندی در آمار کلی در حرمسرای پیغمبر.
۳- پیامبر از عمر میترسید. آیا این نگرانی، خلاء در نبوّت نیست؟
۴- آنچه که تاریخ را به چالش میکشاند.
--------------------------------------------------
درس اول:
🔵درگیریهای زناشویی فراگیر است و همگان را در برمیگیرد.
- «فَلَمَّا أَتَى الْمَنْزِلَ قَالَتْ لَهُ فَاطِمَةُ یَا ابْنَ عَمِّ بِعْتَ الْحَائِطَ اَلَّذِی غَرَسَهُ لَكَ وَالِدِی قَالَ نَعَمْ بِخَیْرٍ مِنْهُ عَاجِلاً وَ آجِلاً قَالَتْ فَاَیْنَ الثَّمَنُ قَالَ دَفَعْتُهُ اِلَى اَعْیُنٍ اسْتَحْیَیْتُ اَنْ اُذِلَّهَا بِذُلِّ الْمَسْأَلَةِ قَبْلَ اَنْ تَسْأَلَنِی قَالَتْ فَاطِمَةُ اَنَا جَائِعَةٌ وَ ابْنَایَ جَائِعَانِ وَ لَا اَشُكُّ اِلَّا وَ اَنَّكَ مِثْلُنَا فِی الْجُوعِ لَمْ یَکُنْ لَنَا مِنْهُ دِرْهَمٌ وَ أَخَذَتْ بِطَرَفِ ثَوْبِ عَلِیٍّ فَقَالَ عَلِیٌّ یَا فَاطِمَةُ خَلِّینِي فَقَالَتْ لَا وَ اللهِ اَوْ یَحْکُمَ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ اَبِي فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى رَسُولِ اللهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ السَّلَامُ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ اقْرَاْ عَلِیّاً مِنِّی السَّلَامَ».
📚کتاب صحیح بخاری جلد ۱ صفحه ۱۰۵، کتاب فتح الباری جلد ۱ صفحه ۴۴۹، کتاب صحیح ابن حبّان جلد ۴ صفحه ۸ است.
🔸«فَلَمَّا أَتَى الْمَنْزِلَ قَالَتْ لَهُ فَاطِمَةُ یَا ابْنَ عَمِّ بِعْتَ الْحَائِطَ اَلَّذِی غَرَسَهُ لَكَ» علی وارد خانه شد، فاطمه گفت چه کردی آنچه را که برای فروش بردی که برای اهل خانه غذا تهیه کنی؟ یک چیزی از خانه برده بود تا بفروشد، لباسی بوده، چیزی بوده.
🔸«اَلَّذِی غَرَسَهُ لَكَ وَالِدِی قَالَ نَعَمْ بِخَیْرٍ مِنْهُ عَاجِلاً وَ آجِلاً» گفت رفتم کار خیر کردم؛ به مستحق دادم.
🔸«قَالَتْ فَاَیْنَ الثَّمَنُ» گفت پولش چه شد؟ «قَالَ دَفَعْتُهُ اِلَى اَعْیُنٍ اسْتَحْیَیْتُ اَنْ اُذِلَّهَا بِذُلِّ الْمَسْأَلَةِ» فاطمه گفت خب یک اثاثی از خانه بردی بفروشی سفره را تأمین کنی، بچهها چند روز است که غذا نخورند، پولش چه شد؟
گفت پولش را دادم به کسی که از بس فقر و فلاکت فشارش داده که به ذلّت رسیده.
«بِذُلِّ الْمَسْأَلَةِ»، مسئله، سؤال کردن، سائل.
🔸«قَبْلَ اَنْ تَسْأَلَنِی» گفت دیدم گرفتار است پیش همه آبرویش را بُرده، من به او قیمت و پول این چیزی که از خانه بردم بفروشم را دادم تا او بیش از این آبرویش نرود.
🔸«قَالَتْ فَاطِمَةُ اَنَا جَائِعَة» فاطمه گفت من گرسنهام «وَ ابْنَایَ جَائِعَانِ» بچههایمان هم گرسنه هستند «وَ لَا اَشُكُّ اِلَّا وَ اَنَّكَ مِثْلُنَا» شک ندارم تو هم مثل ما گرسنه هستی «فِی الْجُوعِ لَمْ یَکُنْ لَنَا مِنْهُ دِرْهَمٌ» یک قرون هم از آن مالی که بردی فروختی نیاوردی!
🔸«وَ أَخَذَتْ بِطَرَفِ ثَوْبِ عَلِیٍّ» لباس علی را گرفت کشید و با علی درگیر شد. «فَقَالَ عَلِیٌّ یَا فَاطِمَةُ خَلِّینِي» علی گفت بابا! لباسم را ول کن، از من دور شو، خشم و غضب خود را کنترل کن!
«فَقَالَتْ لَا وَ اللهِ» فاطمه گفت نه، اینطوری نیست تو را ول نمیکنم «اَوْ یَحْکُمَ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ اَبِي» گفت باید پیش پدرم برویم تا تکلیف ما را روشن کند که این مردِ خانه، کفیل خانه، نانآور خانه یک چیزی از خانه برده از زور نداری بفروشد، نانی تهیه کند، خورشتی تهیه کند بیاید به ما چهار نفر که گرسنه هستیم بدهد.
🔸«فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ» جبرائیل نازل شد «عَلَى رَسُولِ اللهِ» بر پیغمبر، «فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ السَّلَامُ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ»، سلام یکی از نامهای خداست و جزء اسماءالحسنی است و سلامتی از آن گرفته میشود. «السَّلَامُ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ اقْرَاْ عَلِیّاً مِنِّی السَّلَامَ» گفت که به علی هم سلام برسان.
🔸ببینید درگیری در همه جا هست و هر کس را که میبینید یک مشکل خانوادگی دارد و این گرفتاریها علی و فاطمه را نمیشناسد.
---------------------------------------------------
درس دوم:
🟡سندی در آمار کلّیِ حرمسرای پیغمبر.
- «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ ابْنُ بَشَّارٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُعَاذُ ابْنُ هِشَامٍ قَالَ حَدَّثَنِي اَبِي عَنْ قَتَادَةَ قَالَ حَدَّثَنَا اَنَسُ ابْنُ مَالِكٍ قَالَ كَانَ النَّبِيُّ يَدُورُ عَلَى نِسَائِهِ فِي السَّاعَةِ الْوَاحِدَةِ مِنْ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ هُنَّ اِحْدَى عَشْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِاَنَسٍ اَوَ كَانَ يُطِيقُهُ قَالَ كُنَّا اَنَّهُ اَعْطِيَ قُوَّةَ ثَلَاثِينَ».
📚کتاب صحیح بخاری جلد ۱ صفحه ۱۰۵، کتاب فتح الباری جلد ۱ صفحه ۴۴۹، کتاب صحیح ابن حبّان جلد ۴ صفحه ۸ است. آن درس قبلی هم مصادرش همینها بودند.