111
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا باللهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ» این منافقین و خوارج را میگوید، میگوید بعضی از مردم هستند که میگویند ما به خدا و به روز قیامت ایمان آوردیم اما ایمان نیاوردند.
♦️ این ادامه همان آیه است «قَالَتِ الْاَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْاِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ»، این همین گرایش اکثریّت قاطع مسلمین به پیغمبر است.
♦️«وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ» یعنی «اِرتَدَّ النَّاس بَعدَ النَّبِی»، یعنی توطئهگرانی که در لباس مؤمن بودند؛ یک بار توطئه کردند پیغمبر را از بالای کوه بیندازند، یک بار توطئه کردند یک غذای آبگوشت مسموم به او دادند، یک بار سحر و جادویش کردند، اینها از همین دور و بریها بودند ها! خارجی نبود، برون مرزی نبود. یک بار هم که حال ندار بود به او دارویی دادند که مخلوط آن سم بود و بعد هم که میخواست حقیقت را بنویسد و اعلام کند به او دوتا فحش دادند.
▪️آیه نهم میگوید:
«يُخَادِعُونَ الله» خدعه میکند خدا با آنها.
خدعه یعنی نیرنگ، به آنها کلک میزند.
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ اِلَّا اَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ» میگوید این گروهی که ما باعث شدیم تا گمراه بشوند، اینها دور خودشان میچرخند.
♦️ببینید چه میگوید «وَ مَا يَخْدَعُونَ اِلَّا اَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ» بیشعور هستند و شعورش را از او گرفته.
♦️در بحث عقل یادت هست؟ آن کاری که جبر مطلق میخواهد بکند به عقل میگوید برو گمشو! رفت کار را انجام داد، حالا میگوید بنشین سرجایت، مثل مدیر اداره که به کارمند میگوید برو، از اینجا برو آنطرف! کار که تمام شد میگوید بیا.
▪️آیه دهم میگوید:
«فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، در قلوب اینها مرض است» به آیه هفتم برمیگردد؛ «خَتَمَ الله عَلىٰ قُلوبِهِم»، اینجا میگوید «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» در قلب اینها بیماری است. این بیماری را چه کسی گذاشته؟ ها؟
♦️ یادت هست که جزو تعالیم شرع است که میگوید «اَلَّذِی اُنْزِلَ الدَّاء اُنْزِلَ الشِّفاء»؟ ها؟ «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» یعنی او مریضش کرده؛ مرضِ نفاق و خوارجمآب.
♦️ «فَزَادَهُمُ الله مَرَضاً» زیادش هم میکند. تا قبل از گرایش به اسلام مریض بود دنبال یک پناهگاه میگشت یک پرچمی که اینها را از یوغ سران قریش نجات بدهد حالا پیغمبر پیدا شد؛ بیا داخل! بعد مدام مرضش زیاد شد و مدام پیغمبر پیشرفت کرد اینها گفتند که بَه! خوب جایی آمدیم. بعد هم گفتند خب بیست و سه سال عمر رسالت برایش بس است دیگر، شصت و سه سال عمر کرده، دیگر چقدر میخواهد عمر کند، حالا سم را بدهیم و سوار اریکهٔ قدرت بنشینیم.
♦️ «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ الله مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» این عذاب الیم را اینجا گفت، قبل از آن چه گفت؟ گفت «عَذَابٌ عَظِيمٌ». عظیم، گسترده است و الیم، جور واجور است. الآن مردم عالَم همینطور هستند دیگر، یک عذاب که ندارند بلکه از چند جا به آنها دشنه وارد میشود؛ از روزگار ها!
♦️«بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» اینجا قشنگ است، از این طرف میگوید «خَتَمَ الله عَلىٰ قُلوبِهِم» بعد میگوید «بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» چون تکذیب کردند پدرشان را درمیآوریم، عذاب الیم و عذاب عظیم به آنها میدهیم. خب چه کسی وادارشان کرد تکذیب کنند؟ ها؟ «یُضِلّ».
♦️ اینجا میگوید «خَتَمَ الله» مهر کرده؛ خاتم! از همه نقاط به آن میخورَد. یعنی وقتی که پای نامه را مهر میزنند عرب به آن میگوید خاتم، خاتمش را زد، یا به پیغمبر آخرالزمان میگوید که خاتمالانبیاء، یعنی آخرین، یعنی حرف آخر را خدا میزند.
▪️آیه یازده میگوید:
«وَ اِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْاَرْضِ قَالُوا اِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» وقتی به آنها میگوییم که فساد نکنید میگویند نه ما مصلح هستیم. چه کسی کار بدِ آنها را برای آنها خوب جلوه داده؟ ها؟ غیر از «يُخَادِعُونَ الله»؟ غیر از «وَ مَکَرَ الله»؟ ها؟ یعنی شرایطی ایجاد میکند که آنها تصور میکنند کار خوبی میکنند.
♻️ میگویند نه، «اِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» ما مفسد نیستیم! یعنی یک زمینههایی را برای آنها ایجاد میکند، یک میدانهایی به آنها میدهد، آوانسهایی میدهد تا طرف مثلاً اعلیحضرت میشود؛ میکُشد، قتلِ عام، نابود، شکنجه، حبس، سیاهچال و بعد هم میگوید که ما داریم جامعه را اصلاح میکنیم. در حقیقت این خداست که مفسد درست میکند و اصلاحگران را که انبیاء هستند نابود میکند.
▪️آیه دوازده میگوید: