Перейти в канал

متن فرمایشات

120
بقول یکی از عرفا می‌گفت این «فَتَبَارَکَ اللهُ اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» را نگو! گفتم چرا؟ گفت از شش‌تا فحش برای خدا بدتر است. در قند و شکر بنگر، بیماری بد دارد ▪️- وقتی که می‌گوید دنیا ملعون است و هر آنچه در آن هست ملعون است، این است! پس یارو چه بخورد؟ یارو پولدار است برایم عریضه می‌داد می‌گفت که تا شاگرد بازاری بودم شاگرد مغازه بودم پول نداشتم چیزی بخرم، از درِ کبابی رد می‌شدم، از درِ شیرینی فروشی و میوه فروشی که رد می‌شدم فقط بو می‌کشیدم، بعد که پولدار شدم مریض شدم، بعد دکتر می‌گوید این را نخوری آن را نخوری. ببین چقدر قشنگ مکر می‌زند. ها؟ برای همین است که می‌گوید «فَللهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً» می‌گوید هر چه حقه و کلک داری بزن، هیچ‌ کدام از شما به من نمی‌رسید و حقاً هم همین است. چه کسی می‌تواند ادای خدا را در بیاورد؟ خسته از گردشِ ایّام شدم راه بیرونی آن، قهر شدم ▪️- در این چرخ و فلک گیر کردیم نمی‌توانیم هم در برویم. آیا از قهر خدا می‌توانیم فاصله بگیریم؟ می‌توانیم جدا بشویم؟ سلام هر مستمند ▪️- همه ما گدا هستیم هیچ چیزی نداریم، به حساب پس اندازت نگاه نکن، به ماشینت نگاه نکن، به خانه‌ات نگاه نکن، هیچ چیز نداریم، در یک آن همه را از تو می‌گیرد. نه، آنها را از تو نمی‌گیرد ها، تو را از آنها می‌گیرد. سلام هر مستمند به خالق هر کمند ▪️- در آغاز ورود به توسل به صاحب کمند که به گردن همه ما انداخته، سلام عرض می‌کنیم التماس می‌کنیم که اختتام بدهد و دیگر بس کند. ➖➖➖➖➖ ولوله دارد دلم ز بس که آمد غمم دلهره دارد بنگر عبدِ تو ▪️- آی صاحبخانه! آی صاحب بدن! گوش من کر است، گوش تو که کَر نیست. دلهره دارد بنگر عبدِ تو زانکه زدی به رحمتت، خار تو ▪️- بشر امروز خار است یا گل است؟ ها؟ بستگی به باغبان دارد. باغبان همهٔ ما خالقمان است، می‌گوید «از کوزه برون همان تراود که در اوست» یعنی هر چه بارمان کرده همان را داریم می‌بینیم. زانکه زدی به رحمتت، خار تو ▪️- یک آیه در قرآن داریم که می‌گوید چه بسا کتک که می‌خوری صلاحت است؛ «وَ عَسَىٰ اَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ»، جیگرت را درمی‌آورد می‌گوید این برای تو لازم است خیر توست. «وَ عَسَىٰ اَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ» گاهی وقت‌ها از یک چیزی خوشت می‌آید آن برای تو شر است، یعنی همه چیز عوضی است ها. حالا من سؤال می‌کنم وقتی که عصر، عصر مجاز و غیرحقیقی هست و ادبیاتش کاملاً غیر اصولی است، آن وقت دینی که در این قالب‌بندی زمان آمده آیا می‌تواند حرف‌هایش درست باشد؟ ➖➖➖➖➖ شام غریبان شده بر این فلک نام نمانده ز تو ای بی‌کلک! ▪️- بی‌کلک کیست؟ آن کسی که می‌گوید من رحمان و رحیم هستم. روز به روزی شده اما حرَج دل که تو بندی به شه آن فرج درین کویر سوخته، تشنهٔ آبم شده کوزهٔ من شکسته، چرا شدم شلخته من از قَالُوا بَلی، اِعجاب دارم که از بنیاد خود، اِعراض دارم چراغ عمر ما را کور کردی به هر روزی تو ما را دور کردی ▪️- ما داریم عمر خرج می‌کنیم. در چه؟ در چه تقدیری؟ ما را اذیت می‌کنی؟ ما از تو دور می‌شویم، خودت خواستی ما دور بشویم؟ خیلی خب، پس چرا می‌گویی که هر کس به دنبال غیر از من برود پدرش را درمی‌آورم؟ خودت می‌کنی بعد ما را تهدید می‌کنی عذاب می‌دهی! فکرم در هوایت ناله دارد ز آن قول و قرارت واله دارد ➖➖➖➖➖ شنبه به شنبه می‌روم سوی خدای این جهان هفته به هفته می‌کنم ناله به این زورِ دهان روز به روزم شده ضجّه ز این سرنوشت ▪️- تمام سلول‌های بدن مستضعف این سروده را زمزمه می‌کند؛ روز به روزم شده، ضجّه ز این سرنوشت لحظه به لحظه بیان، گشته ز این بد سرشت خم شده چون یک کمان قد من از این زبان ➖➖➖➖➖ ای روح چرا پَر به بروجی تو نداری؟ ▪️- از چه کسی گله کنیم؟ چه کسی را داریم؟ در این دنیای پهناور بشر بدبخت‌ترین موجود است. می‌دانی چرا؟ چون به حیوان می‌گویند زبان بسته! می‌گویند اذیتش نکن، حتی حیوانات درنده از سوی جنگل‌داری حفاظت می‌شود بعد انجمن هم دارد؛ انجمن حمایت از حیوانات، ولی این انسان بدبخت هر چه داد می‌زند بیشتر بر سرش می‌خورد، خیلی بیچاره هستیم! خیلی بدبختیم! بعد دارالغرور می‌آید سرمان را به چه چیزی گرم می‌کند؟ به مشروبات الکلی، مواد مخدر، ترانه‌ها و خوشگذرانی‌های طبل توخالی، همه اینها تمام می‌شود یک دفعه آدم به خودش می‌آید که وای چقدر گرفتارم، چقدر ته چاهم، یک دفعه سکته می‌کند و می‌میرد. همه اینها به دردش می‌خورد؟ نه! همه اینها سرگرمی است، همهٔ اینها پستونک است برای این بچه‌ای که شیر می‌خواهد، مادر به او شیر نمی‌دهد پستونک در دهانش می‌کند. ای روح، چرا، پر به بروجی تو نداری؟