Перейти в канал

متن فرمایشات

110
- «قَدْ کَثُرَتْ عَلَیَّ الْکَذَّابَةُ وَ سَتَکْثُرُ بَعْدِي فَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّا مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ فَاِذَا أَتَاکُمُ الْحَدِیثُ فَاعْرِضُوهُ عَلَى کِتَابِ اللهِ وَ سُنَّتِی فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ وَ سُنَّتِی فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کِتَاب اللهِ وَ سُنَّتِی فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ». 📘 کتاب احتجاج شیخ طبرسی جلد ۲ صفحه ۴۴۶- ۴۴۹، از امام جواد است. 🔶 امام جواد در سفر حج یک نشستی با شیعیان داشت، برایشان صحبت کرد منبر رفت سخنرانی کرد و فرمود پیغمبر گفت: «قَدْ کَثُرَتْ عَلَیَّ الْکَذَّابَةُ» دروغ بر پای من بستند زیاد. معلوم می‌شود که در عصر خود پیغمبر این احادیث ساخته می‌شد، بعد مسئله مهمتر این است که پیغمبر نمی‌توانست جلوی آن را بگیرد این خیلی مهم است، بعد مورد اصلی این است که پس پیغمبر قدرت نداشت که جلوی این اکاذیب را بگیرد. خب وقتی که قدرت ندارد چگونه می‌‌خواهد دین را بیاورد؟ 🔶 قدرتِ پیغمبر معجزه است باید یکی یکی اینها را شناسایی می‌کرد و آنها را خفه‌ می‌کرد. «وَ سَتَکْثُرُ بَعْدِي» تازه بعدِ من زیاد می‌شود؛ هم در حیات من «کَثُرَتْ» و هم بعد از من «سَتَکْثُرُ». 🔶 «فَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّا مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» هر کس دروغ ببندد حواله‌اش به جهنم. این هم شد مثل همان درس یادت هست که پیغمبر قضاوت می‌کرد یارو پیغمبر را رنگش کرد، اسناد و مدارک قلابی و شاهد دروغ آورد بعد که قضاوت تمام شد و همه رفتند یک دفعه پیغمبر آگاه شد که سرش کلاه رفته گفت هر کس مرا با ادلّه دروغ در قضاوت گمراه کند به جهنم می‌رود. خب آنجا چه؟ قاضی معمولی که اینطوری، پیغمبر هم که آنطوری، پس چه فرقی هست بین آن قاضی که وصل به جبرائیل و خداست با این قاضی که وصل به علم قضاوت است؟ ها؟ چه فرقی است؟ 🔶 خیلی هم جالب است ها! هر وقت انبیاء گیر می‌کردند زود توپ را به زمین قیامت می‌انداختند، قیامتی که معلوم نیست وجود دارد یا ندارد و چه موقعی می‌خواهد انجام بشود! 🔶 خب، ادامه بدهم؛ «فَاِذَا أَتَاکُمُ الْحَدِیثُ» پیغمبر گفت هر وقت حدیث به شما دادند و از طرف من به شما رسید «فَاعْرِضُوهُ عَلَى کِتَابِ اللهِ وَ سُنَّتِی» آن را بررسی کنید که مطابق قرآن هست یا نه! 🔶 حالا وقتی که خودِ قرآن آیاتش اعوجاج دارد می‌شود «نوراً علی نور»، وقتی که کاتبِ قرآن خال‌المؤمنین جناب معاویة ابن ابی‌سفیان هست؛ در آن درس یادت هست، چقدر خوب است که ما این اسناد را جمع کردیم، گفت پیغمبر متوجه نبود من می‌نویسم چه می‌نویسم، نه سواد خواندن داشت و نه سواد نوشتن، هر چه خواستم نوشتم. 🔶 «فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ وَ سُنَّتِی فَخُذُوا بِهِ» هر کدام موافق کتاب و سنّت بودند بپذیرید. طبق این کتاب، امیر ما در جنگ صفّین شکست خورد؛ کتاب بالای نیزه! طبق این کتاب، اباعبدالله با فتوای شریح قاضی محکوم به قتل شد. طبق این کتاب، حضرت آقای عمر ابن خطاب فدک را مصادره کرد و فاطمه را محروم نمود. «وَ مَا خَالَفَ کِتَاب اللهِ وَ سُنَّتِی فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ» هر چیزی که مخالف بود نگیرید. ------------------------------------------------ 🟡 درس ششم: سؤال‌هایی که جواب‌های آن کاملاً روشن و رساست! بازخوان از تدریس 3042 - «كَيْفَ يَضِيعُ مَنِ اللهُ كَافِلُهُ». 📚کتاب مسند الامام الجواد صفحه ۲۴۳، از امام محمد ابن علی تقی الجواد، کتاب الدُّره الباهرة من الْاُصداف الطّاهره صفحه ۵۵ است. ❇️ این از آن چک‌هایی است که فکر می‌کنم هزار میلیارد تومان در آن امضا شده البته روی کاغذ، باید ببری بقالی بگویی با این یک دانه نخود بده، آن یک دانه نخود را هم نمی‌دهد؛ «كَيْفَ يَضِيعُ مَنِ اللهُ كَافِلُهُ» می‌گوید چگونه ضایع می‌شود بشری که کفیلش خداست! ❇️ حالا ای فقرا کفیل شما خداست بروید دامن عرش را بگیرید و بگویید مگر تو ما را فقیر نکردی؟ «يَا اَيُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ اِلَى اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» جواب بده! بچه‌ای که به دنیا می‌آید خانواده‌اش از عهده خرجش برنمی‌آیند، چقدر به من عریضه می‌دهند می‌گویند ما نمی‌توانیم این بچه را نگه داریم پول نداریم اگر کسی بچه می‌خواهد واگذار کنیم. ❇️ این برای محاجه صددرصد کلیدی است؛ «كَيْفَ يَضِيعُ مَنِ اللهُ كَافِلُهُ». یکی از اسامی خدا کفیل است. ببین زندانی را که می‌خواهند آزاد کنند می‌گوید کفیل بیاور، کفیل می‌آید امضا می‌کند که این آقا هر وقت احضار شد بیاید و در نرود اگر در رفت من را بگیرید یعنی خدا خلق کرده که کفایت امور بشر را بکند وقتی که نمی‌کند باید دامن خدا را گرفت. دامنش کجاست؟ دستش کجاست؟ هیچی‌‌! مردم باید در بیکاری، بی‌پولی و نداری بسوزند و خدا هم که پیدایش نیست بقول زندانی‌ها رفته