528
🕊🌹🕊
ابولحسن خرقانی میگوید:جواب دو نفر مرا سخت تکان داد...!
اول؛مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت:ای شیخ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!
دوم؛مستی دیدم که افتان و خیزان در جادهاى گل آلود میرفت.
به او گفتم:قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت:من بلغزم باکی نیست...
بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
ياد اين جمله داستايوفسكى از كتاب نفرين شدگان افتادم:
هر "پرهیزکاری" گذشتهای دارد و هر "گناه کاری" آینده ای!
(پس هیچگاه همدیگر را قضاوت نکنیم)
https://tt.me/ashgana