95
نمیدانم با خود چه کنم. همین که هوا تاریک میشود، دیگر طاقت نمیآورم، تا تاریک میشود، دیگر نمیتوانم تحمل کنم، به خیابان کشیده میشوم؛ به تاریکیِ خیابان، در خیابان خیالاتی میشوم، راه میروم بالاخره سرگیجه میگیرم. حالم بد میشود. به مردم تنه میزنم، تلوتلو میخورم؛ طوری که انگار مستم. عدهای ناسزا میگویند. خودم را از دیگران پنهان میکنم و دیگر به دیدنِ کسی نمیروم. آخر آدم هر جا برود، دلش بیشتر میگیرد.
#داستایوسکی
@Rusher