Перейти в чат

آوای عاشقی

70
دیگرم بخت رهایی از کمند عشق نیست کار صید خسته با صید افکنی افتاده است نور عشق از رخنهٔ دل بر سرای جان دمید پرتوی در کلبه ام از روزنی افتاده است چون نسیم اندام او را بوسه باران کن رهی کز هوسناکی چو گل در گلشنی افتاده است #رهی_معیری