Перейти в канал

داستانکده آزادی سکسکده داستان شهوانی

8696
کردمو سوراخ ک ونشو لیس میزدم دیگه تو حال هوای خودم نبودم گفتم سگی بشین نمیفهمید که متوجهش کردم چجوریه و بازم کونشو میخوردم از بس که سفید بود سیر نمیشدم با دستمم ک سشو میمالوندم سر ک یرمو گرفتم گذاشتم دم کونش فشار دادم تا سرش رفت تو خودشو انداخت جلو دوباره در اومد گفت ک خیلی دردم اومدو... دوباره راضیش کردم سگ:ی نشست و کم کم انگشت کردمو گشادترش کردم دوباره کیرم یواش کردم توش تا سرش رفت اهو اووه میکرد کم کم عقبو جلو کردم همینجوری کسشو میمالوندمو با اهو ناله هاش یواش یواش تا ته عقبو جلو کردم اخرم سرعتو تند کردم جیغو اهو ناله هاش تو خونه میپیچید صدا به هم خوردن بدنامونم قشنگ بلند شده بود دیه کونش گشاد شده بود چند دقیقه ای کردمش و بلندش کردم خودم خوابیدم گفتم بشینه رو کیرم نشست کیرشو تنظیم کرد تو سوراخ کونش بازم یواش یواش بالا پایی میکرد تا کم کم سرعتشو زیاد کرد خیلی دوس داشتم اینجوری دستامم به سینهاش میزدمو سعی میکردم بمالونم اونم اهو اوههه میکرد گفتم آبم داره میاد کیرمو از کونش در آورد نشست برام جلق: زد تا ابم ریخ رو بدن خودم اب زیادی نبود ولی خب، اومد جلو بوسیدیم همدیگه رو دستمال اورد پاک کردم خودمو بعد برام تعریف کرد که با دختر همسایشون نقشه کشیده بودن ک چطور باهام رابطه برقرار کنه و اینجوری شد امیدوارم خوشتون اومده باشه. @dastan_azadi1 😈 @dastan_azadi1 😈