خانواده

جناب مهندس بنده جزو نیروهای اولیه هستم که پیش ازافتتاح نیروگاه استخدام شدیم ودرابتدای امر درواحدهای F5 به عنوان بهره بردارمشغول شدم باتوجه به کمبود نیرو وشرایط حاکم درآن زمان وبه علت نیازشبکه ودایم کاربودن آن واحدها علاوه بر بهره برداری از سایت کارهای مهندس شیفت ودرنبود مهندس ریگی کارهای ایشان رانیز باتوجه به اعتمادی که ایشان به بنده داشتند انجام میدادم،فرسوده بودن واحدها وعرقی که درماوجودداشت که شاید دلیلش انگیزه ای بودکه جناب ریگی درمابوجود آورده بود ازماآچارفرانسه ساخته بود.با واگذاری نیروگاه به بخش خصوصی وانتقال بسیاری ازهمکارنمان درمجوعه نیروگاه جایگاههای سازمانی بالاتر خالی شدند وگروهی که هیچ وجه تمایزی بامانداشتنددرآن عناوین سازمانی قرارگرفتند تنهاعنوان سازمانی که درواحدهای F5هم به عنوان مدیرواحد وجودداشت باشعاروهدف یکپارچه سازی نیروگاه حذف شد.درآن برهه اززمان نفراتی که درF5مشغول بودنددرگیر رفع اختلاف وتبعیضات حقوقی خود بودند وبه نوعی به مرگ گرفته شده بودیم تا به تب راضی شویم. درگذرزمان بنده علاوه بربالابردن تجربیات، تحصیلاتم رانیز به ارشد مهندسی برق قدرت ارتقا دادم وازبیش ازچهارسال پیش درخواست جابجایی به واحد فنی ومهندس راازمدیرنیروگاه داشتم، هرباردرخواست بنده نادیده گرفته می شد وبجای بنده نفرات تازه استخدامی که درزمان جابجایی به آن واحد کاری، شاید یک سال هم تجربه کاری درنیروگاه نداشتند به آن واحد منتقل می شدند ودلیل جابجایی آنها راجز روابط،همشهری بازی وپارتی بازی نمی توانستیم درچیز دیگر جویاشویم هرچند اگرمدیر بخواهد کسی رابالا ببرد ودیگری راسرکوب کند می تواند دلایلش راجور کند.جابجایهای صورت گرفته درچندسال اخیر منجر به افسردگی ودلسردی بنده وسایر همکارانی شدکه رشد وارتقارافقط وفقط درداشتن پارتی ورفاقت باگروه صاحب قدرت درنیروگاه می دیدند.