103
زل زده بودم به یک مرد اروپایی و با
خودم می گفتم چه خوش تیپ !
ناگهان همسرش از در آمد تو.
توي کشتی نشسته بودیم.
در این مدت به زن ها زیاد نگاه نکرده بودم .
اغلب زیاد به آدم ها نگاه نمی کنم ،
کلیت یک فضا بیشتر برایم جذاب است ،
یا گاهی جزئیاتی خیلی خاص در زنده ها و اشیا.
زنِ آن مرد توجه من را به خودش جلب کرد.
تمام تن ، دست ها ، پاهای او لک و پیس داشت ،
اما او پیراهن باز و دامن کوتاه پوشیده بود.
از آن روز به زنان بیشتری نگاه کردم ، دختر رزوشن فلان جا که خیلی اضافه وزن دارد و نیم تنه می پوشد.
فلان زن که چند خال گوشتی روی سینه اش داشت اما لباس باز پوشیده بود.
رگ های واریس فلان زن و دامن کوتاهش.
با خودم فکر کردم چرا ندیده بودمشان؟
و اگر این ویژگی ها در بدن من بود چه اتفاقی رخ میداد ؟
قطعا لباس باز نمی پوشیدم یا حتی هیچوقت لباس تنگ به تن نمی کردم مبادا چربی هایم بزند بیرون .
بعد به مردها فکر کردم ، به زندگی هایی که از جسمانیت عبور کرده ،
مردهایی که نمی گویند خال گوشتی ات را بردار ،
یک فکری به حال خط واریس ات بکن ،
زن چاق که نیم تنه نمی پوشد ،
ماه گرفتگی ات را درست کن.
فهمیدن باز پوشیدنشان نه از بهر خودنمایست که از بهر راحتیست.
من به زن های کشورم فکر کردم !!
ابروهات رو وردار خب !
چرا نمیری لیزر؟
چرا نمیری خال گوشتی رو برداری ؟
واااا ، این چه هیکلیست ؟
با این هیکل چه لختی هم پوشیده !
چقدر بيريخته طرف و ... چه کوتاهه.
چه درازه.
دارم به معنای جهان اول و سوم فکر می کنم و به عبور....
و چه سخت که ما هنوز برای هم لباس
می پوشیم ،
برای هم رژیم می گیریم و جسم و فیزیک به بدترین شکل ممکن اولویت ماست ، شبیه هم بودن ،
برای زیبا بودن !!
نداشتن خود باوری و اعتماد به نفس و مخفی کردن نداشته هایمان در پشت نقاب اندام و بینی های عمل شده و لبهای ......
به راستی چرا اینگونه شدیم ؟
چرا در عین حالی که دیگران را واقعا نمیبینیم و دوست نداریم و احترام نمیگذاریم و....
اما تمام زندگیمان را بر اساس نگاهشان تنظیم میکنیم ؟؟؟
تفاوت ما با آنان فقط در منطقه جغرافیایی و وضعیت اقتصاد و... نیست که در طرز فكر جهان سوميان است .
مفهوم آزادی در انجا رها شدن از لباس وپوشش نیست بلکه رهایی از تفکرات و ذهنیتها وخرافات و افکار مسمومیست که زندگیهای ما را شبیه بردگان کرده.
آري ما برده یکدیگر شدیم .
برده نگاه یکدیگر و قضاوت های بیجای یکدیگر.
ای کاش رها شویم...
تهمينه حدادي