Перейти в чат

گنجینه‌ی کتاب

85
درست مثل ورق‌های فالگیری، گیاهان و حیوانات را می‌شود بارها خواند، نه فقط به تنهایی که با هم و در ترکیب‌های متنوع و بی‌پایان با طبیعتی که قصه‌های خودش را حکایت می‌کند و به قصه‌های ما رنگ می‌بخشد، طبیعتی که داریم از دستش می‌دهیم و گمش می‌کنیم، بدون آن‌که حتی دامنه‌ی این گم کردن را بدانیم. «گم شده» دو معنای ناهمخوان دارد. گم کردن یعنی ناپدید شدنِ چیزی آشنا، اما گم شدن یعنی پدیدار شدنِ چیزی ناآشنا. اشیا و آدم‌ها از جلوی چشم یا از ذهن ناپدید می‌شوند و از تصرفت درمی‌آیند، ...اما کماکان می‌دانی خودت کجایی. همه‌چیز همچنان آشناست، جز این که یک چیز کم است، یک چیزِ مفقود. یا این که تو گم می‌شوی، که در این صورت جهان فراتر از شناخت تو از آن می‌شود. در هر دو شکل، زمام امور را از دست می‌دهی...درست مثل این است که روی صندلیِ رو به عقبِ قطار بنشینی و به چشم‌اندازها نگاه کنی. اما اگر روی صندلیِ رو به جلو‌ی قطار بنشینی، مدام لحظاتِ رسیدن، لحظاتِ محقق شدن، لحظاتِ اکتشاف را تجربه می‌کنی. باد موهایت را به عقب پس می‌زند و با چیزی مواجه می‌شوی که هیچ‌گاه قبلاً ندیده‌ای. #نقشه‌_هایی_برای_گم_شدن #ربکا_سولنیت #نیما_م_اشرفی 📘 https://T.Me/Ganjine_Ketab --------------------------------------------- 📘 🎼 ☕️ 🚬 🐢 ☘️ ما را به دستِ اهلش بسپارید! #گنجینه_ی_کتاب ---------------------------------------------