207
به ملاقات دوستی که مدیر مدرسه بود رفتهبودم. او که از پنجره دفترش بیرون را نگاه میکرد متوجه شد شاگردِ بزرگتری بچه کوچکتری را میزند. از جایش پرید و گفت:”ببخشید” و با عجله به زمین بازی رفت. بچهی بزرگتر را گرفت و با عصبانیت به او ضربهای زد و گفت:«حالا به تو یاد میدهم که کوچکتر از خودت را نزنی!». وقتی مدیر برگشت گفتم: فکر نمیکنم چیزی را که فکر کردی به آن شاگرد یاد دادهای، یاد دادهباشی و فکر میکنم اگر او چیزی یاد گرفته باشد این است که وقتی بزرگتری مثل مدیر تماشا میکند نباید کوچکتر از خود را کتک زد! به نظر من تو این فکر را که راهِ گرفتنِ چیزی از افراد دیگر کتک زدن آنهاست را تقویت کردی.
#ارتباط_بدون_خشونت_زبان_زندگی
#مارشال_روزنبرگ
#کامران_رحیمیان
📚
__________________
#گنجینه_ی_کتاب
📘 @Ganjine_Ketab 📕
📘 @My_eBooks 📕
__________________