328
پاييز كه سردتر مى شود
من
شومينه را روشن مى كنم
لباس گرم مى پوشم
چاى مى ريزم
داغىِ ليوان را به صورتم مى چسبانم
بخارش نَفَسم را تازه مى كند
جرعه اى مى نوشم.
پاييز كه سردتر مى شود
از لم دادن هاى آرام و پُر لبخندم
در آغوشِ تو
مى فهمم
دلم براى هيچ تابستان و گرمايى تنگ نخواهد شد...