Перейти в канал

متن فرمایشات

74
یعنی چه؟ رأی شخصی پیغمبر باعث می‌شود که اقتصاد جامعه خراب بشود؟ «قَالُوا قُلْتَ كَذَا وَ كَذَا» من گفتم این را، «قَالَ‏ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِأُمُورِ دُنْيَاكُمْ»! 💮این خیلی حرف بدی است، دقت کن ببین چه می‌گویم؛ پیغمبر دارد اعتراف می‌کند «اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِأُمُورِ دُنْيَاكُمْ، شماها واردتر هستید از من به امور دنیا!» نه دیگر این نشد! پیغمبر و امام باید چه باشد؟ «اَعْلَمُ»، اعلم جامعه باشد! یعنی در همه علوم و فنون سرآمد باشد. چرا پیغمبر اعتراف می‌کند که چیزی سرش نمی‌شود؟ ها؟ مگر در قرآن نمی‌گوید «فیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَى‏ْءٍ، در این کتاب بیان همه چیز هست»؟ 💮خب پیغمبر یک گرده افشانی را دخالت کرد و اقتصاد آن سال خراب شد، بعد هم دید بدجور شده، خراب شده آبروریزی شد، گفت بابا هرکاری خواستید بکنید شما خودتان بهتر می‌دانید! این کلام خیلی ضایعه ساز است. «قَالُوا قُلْتَ كَذَا» گفت چرا خراب شده؟ گفت تو گفتی «وَ كَذَا» که نکنید «قَالَ‏ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِأُمُورِ دُنْيَاكُمْ». -------------------------------------------------- ای برایت ناله و افغانِ من ای به سویَت، شکوه‌های جانِ من ▪️- روضه مستضعفِ مضطر منتظر مُغرم را بخوانم؛ این باده که دادی، همه زهر آمده ما را ▪️- منظورم همان است که شاعر می‌گوید «آری از قسمت نمی‌باید گریخت» این باده که دادی، همه زهر آمده ما را از نوش به نیشی شده و کَل شده ما را ➖➖➖➖➖ ▪️- این مرثیه من و تو و یک مشت متّصل به توسل نیست بلکه این دردِ دل تمام مردم روی زمین است. غصّه‌ها دارد، این دلِ تنگم قصّه‌ها دارد، دفترِ سرم شِکوه‌ها دارد، قلب تفتیده این گِله دارد، نارِ پُر حارم ➖➖➖➖➖ این کلامِ من، واژه‌ها داره ▪️- واژه‌هایی که برای ما ردیف کردی حوزهٔ دارالغرور را با اسماء‌ایذائی احاطه کرده است. این کلامِ من، واژه‌ها داره خستگی ز این کربلا داره! ▪️- کربلایی که تمام نمی‌شود، منحصر به یک شهر نیست، محدود به یک ماه نیست، همیشه در کرب و بلای روزگار مضطرِ منتظر در تاب و تب است. حاصل عُمرم، یک گدا داره ▪️- به به به ناز شستت! «اَنْتُمُ الْفُقَراءُ» گدا آفریدی؟ هنر است؟ فقیر آفریدی پس به ریاستت به رهبریت و به ولایتت عمل کن، جواب بده ای خدا! این طبیبِ من، نسخه‌ها داده ▪️- ببینم آماده می‌شوی که امروز بروی؟ نکند این شعار آقا بزرگ باشد که می‌گوید: «گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب‌خانه چیست» فسخِ آن یار ماسِویٰ داده آن رفیقِ من، دربه در داده ▪️- «اِلَي الرَّفِيق الاَعْلی» می‌خواهیم به سمتش پرواز کنیم. ما که یک ذره خاک هستیم مهم نیست چه بلایی سرمان آوردی! ولی در شأن تو نیست، کارمند اداره وقتی که گرفتار می‌شود پیش مدیر می‌رود، قرض می‌خواهد، کمک می‌خواهد، ما در این روزی که همه اداره‌ها تعطیل است درِ خانه مدیر هستی آمده‌ایم. - کجایی رفیق من؟ «یَا رَفِیق یَا شَفِیق»! این شب و روزم، عارضم داده می‌روم سویش، قارعه داده ▪️- آخر چرا می‌زنی؟ تو دعوت کردی، از کی تا حالا رسم شده که مهمان را مشت و لگد بزنند؟ اگر هم می‌زنی یواشکی بزن، جلوی همه نزن! الان همه دارند ما را می‌بینند، می‌خواهند ببینند رب‌الارباب با فقراء درگاهش چه می‌کند، لااقل امروز آبروداری کن! وه، چه خوش گفت و، ناسزا داده ➖➖➖➖➖ یا رب بنما رُخ، که به دربارِ خلیلیم از ما بزدا غم، که به دریای کریمیم از فرطِ عذابت، به سرا پردهٔ حیرت اشکم شود این روز، بسانِ صدماتت ای به سریر حاجتم، قلّهٔ قافِ من شدی ▪️- می‌گوید بیا حاجتت را سر قلهٔ قاف می‌دهم، همان جایی که در منطقه ارمنستان کشتی نوح به خشکی نشست، می‌خواهی حاجت بدهی؟ چرا به کوه قاف حواله می‌دهی؟ می‌خواهی مسخره کنی؟ درست است که از اسامی تو مستهزء است‌ اما چه کسی را می‌خواهی مسخره کنی؟ یک مشت گرفتار بیچارهٔ دربه در، زمین‌خوردهٔ نابودشدهٔ ورشکسته! ▪️- یعنی تا حالا هر چه دویدم نرسیدم، من کجا قلّه قاف کجا؟ دقیقاً همان که قرآن می‌گوید: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ». دغدغهٔ حیاتِ من، از همه ره بَرم شدی ▪️- می‌شود امروز من را بغل خودت جا بدهی؟ ها! نگاه کن کسی را نداریم! نگاه کن اسباب و اثاثیه ما در کوچه است! در آن هم فقر، درد، بیچاره، کرونا و ناامنی است همه چیز در آن هست، خوب است، ساکم را بسته‌ام درِ خانه‌ات آمده‌ام! اینهایی است که تو دادی ها از جای دیگر نخریدم بندهٔ دیگری که نیستم. ای خدا، زندگیم، در سکرات است هنوز ▪️- این همه دعا کردم هنوز هم دارم دست و پا می‌زنم. این نفس‌ها که تو بینی، همه از روی نیازست هنوز ➖➖➖➖➖ یا رب از گردونه ما را عفو کن