73
✏متن فرمایشات:
5932 99-11-16
🔴آیا جبرئیلی که برای آبستن کردن مریم مأموریت یافت بصورت جوانی در آمد و یا نور بود؟ اگر به گونهٔ ارتعاشات ماورائی نازل میگشت که باعث ترس و نگرانی مادر مسیح نمیشد!
- «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ اِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِهَا مَكَاناً شَرْقِيّاً (۱۶) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَاباً فَاَرْسَلْنَا اِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً (۱۷) قَالَتْ اِنِّي اَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ اِنْ كُنْتَ تَقِيّاً (۱۸) قَالَ اِنَّمَا اَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِاَهَبَ لَكِ غُلَاماً زَكِيّاً (۱۹) قَالَتْ اَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ اَكُ بَغِيّاً (۲۰) قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كَانَ أَمْراً مَقْضِيّاً (۲۱) فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً(۲۲)»
📗تحلیلی از سوره مریم آیات ۱۶ تا ۲۲ است.
💢داستان شکلگیری عیسی مسیح در وجود مریم است به گونهای که قرآن میگوید؛ به پیغمبر میگوید «تذکّر بده در کتاب»، در قرآن داستان مریم را بگو «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ»، موقعی که مریم به کناری از شهر رفت و در آنجا مشغول عبادت شد، بعد حجابی بر خود ایجاد نمود. ظاهراً میخواسته آبتنی بکند، پردهای آویخته بود که کسی او را نبیند.
💢بحث سر اینجاست؛ «فَاَرْسَلْنَا اِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً» میگوید ما یعنی خدا، یعنی الله، یعنی معبود زمینی، روح خود را فرستادیم برای او، از باب «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»! بعد میگوید این روح به صورت بشری در آمد «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً»، اینجا تداعی میکند جبرائیل با دحیة ابن خلیفه کلبی، که جبرائیل است و گاهی وقتها او (دحیه) است. حالا اینجا روح است یعنی همان روحالامین واسطهٔ وحی، بعد تبدیل شد به جوانی.
💢حالا اینجا سؤال هست که آیا نمیشد آن روح از طریق دهان در بدن مریم برود؟ پس چرا تبدیل به بشر شد؟ «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً» انسان خوشگلی شد که مریم از این تزریقات ماورائی بدش نیاید.
💢«قَالَتْ اِنِّي اَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ اِنْ كُنْتَ تَقِيّاً» اولش ترسید، دید یک جوانی است گفت پناه میبرم به خدا اگر تو میترسی از خدا.
بعد گفت «اَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ» پناه میبرم به رحمت الهی، این «رحمت» با آن «فَاَرْسَلْنَا اِلَيْهَا رُوحَنَا» تداخل میکند، در یک ماده خانوادگیِ لغوی است، یعنی آن رحمت تبدیل شد به جوان، و این استعاذهٔ مریم به رحمت یعنی روح، میتواند نشانه علاقهمندی او و رضایتش و اجازه دادن به آن بشرِ سَویا باشد که بیاید جلو.
💢«قَالَ اِنَّمَا اَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِاَهَبَ لَكِ غُلَاماً زَكِيّاً» گفت من پیامبر خداوند هستم! ببین نگفت که من ملَکی از طرف خدا هستم!
«رسول» به آدم بر میگردد که یک رسالتی را از بالا برای ابلاغ میگیرد.
💢«قَالَ اِنَّمَا اَنَا رَسُولُ رَبِّكِ» گفت من رسالتی دارم از طرف خدا «لِاَهَبَ لَكِ غُلَاماً زَكِيّاً» که یک بچه به تو بدهم.
پس برای هدیۀ یک بچه وارد این حوضچهای شد که مریم دور خودش را پرده کشیده بود.
💢«قَالَتْ اَنَّىٰ يَكُونُ» مریم گفت چطوری ممکن است «لِي غُلَامٌ» که من بچهدار بشوم «وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ اَكُ بَغِيّاً» نه بدکاره هستم و نه کسی مرا در آغوش کشیده است!
🌐حالا اینجا را دقّت کنید؛ یک بشر در اینجا داریم و یک بشر در آیه هفده؛ «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً»، بعد میگوید «وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ»! پس قاعدتاً این انتقال روح از جانب خدا باید به وسیلهٔ جنس مخالف انجام بشود.
ببینید در این تحقیقات باید بررسی را روی کلمات گذاشت، ذرهبین را روی جملات گذاشت.
🌐خب اینجا گفت که «فَاَرْسَلْنَا اِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً» ما روح را به یک بچه خوشگل تبدیل کردیم که کار انتقال آن روح را انجام بدهد و بعد اینجا هم مریم میگوید هیچ بشری با من در نیامیخته است! یعنی آن وسیلۀ معروف تبدیل انرژی ماورائی به فرزند که همان آمیختن است، اینجا از طرف مریم به «آن شخص» مورد تذکر واقع شده است. آن شخص چه کسی است؟ روحالامین است، فرشتهای است که حالا فعلاً تبدیل به بشر شده است.
🌐این مباحثهای که مریم با روحالامین میکند، پردهبرداری میکند از اینکه رسول خدا همیشه بشر بوده و رسالت او ابلاغ فرمان از بالا بوده و همینطور برای مریم به همین صورت انتقال پیدا کرده است.