78
✏متن فرمایشات:
5934 99-11-18
🔴گردنههای هولناک تحقیقات دینی، آدمی را از اوجِ خداخواهی به عمقِ جاهلیّت پرتاب میکند.
--------------------------------------------------
یک مبحث سه پهلویه و سه بُعدی است:
🔵بخش اول
- «عَنْ هِشَام عَنْ اَبِیهِ عَن عَایشه قَالَ سَمِعَ النَّبِیُّ رَجُلاً یَقْرَأُ فِي المَسْجِدِ فَقَالَ رَحِمَهُ اللهِ اَذْکَرَنِی کَذَا وَ کَذَا».
📚کتاب شرح نهجالبلاغه جلد ۱۳ صفحه ۳۲ خطبه ۲۳۵، کتاب صحیح بخاری جلد ۸ کتاب الدعوات.
🌀هِشام از پدرش و او از امّالمؤمنین عایشه نقل میکند «عَنْ هِشَام عَنْ اَبِیهِ عَن عَایشه قَالَ سَمِعَ النَّبِیُّ رَجُلاً یَقْرَأُ فِي المَسْجِدِ فَقَالَ رَحِمَهُ اللهِ اَذْکَرَنِی کَذَا وَ کَذَا» این بحث میگوید پیغمبر آیهای را که خودش در جامعهٔ اسلامی اشاعه داده و از جبرائیل گرفته تا به مردم بدهد، خودش آیه را فراموش کرده است! این را چطوری میخواهی تحلیل بکنی؟ ها؟ کلّهٔ آدم سوت میکشد!
🌀هشام از پدرش و او از عایشه نقل میکند که پیامبر اکرم صدای مردی را که در مسجد قرآن میخواند شنید و فرمود که خدا بر وی رحمت کند که فلان و فلان آیه را به یاد من انداخت.
بَه بَه بَه بَه! گُل بود به سبزه نیز آراسته شد. «رَحِمَ اللهُ» خدا رحمت کند که فلان آیه را که یادم رفته بود به من تذکر داد.
🌀یک حدیث داریم «اَلنِّسْیَان کَانَ مِنَ الشِّیطَان، فراموشی از درگیری انسان با شیطان است»، خب پیغمبر که گفت من شیطان ندارم! مگر نگفت «همه شیطان دارند ولی من شیطانم را در کُشتی زمین زدم؟»
🟣بخش دوم
- «حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا بِشْرُ ابْنُ الْمُفَضَّلِ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ ذَكْوَانَ قَالَ قَالَتِ الرُّبَيِّعُ بِنْتُ مُعَوِّذٍ ابْنِ عَفْرَاءَ جَاءَ النَّبِيُّ فَدَخَلَ حِينَ بُنِيَ عَلَىَّ فَجَلَسَ عَلَى فِرَاشِي كَمَجْلِسِكَ مِنِّي فَجَعَلَتْ جُوَيْرِيَاتٌ لَنَا يَضْرِبْنَ بِالدُّفِّ وَيَنْدُبْنَ مَنْ قُتِلَ مِنْ آبَائِي يَوْمَ بَدْرٍ اِذْ قَالَتْ اِحْدَاهُنَّ وَفِينَا نَبِيٌّ يَعْلَمُ مَا فِي غَدٍ فَقَالَ دَعِي هَذِهِ وَ قُولِي بِالَّذِي كُنْتِ تَقُولِينَ».
📚صحیح مسلم جلد ۳ کتاب صلاة العيدين، صحیح بخاری جلد ٢ کتاب الجهاد.
اینکه از صحیح مسلم میگویم خیال نکنید کتابی است که در کوچه پس کوچههای ناصرخسرو میفروشند، نه! این برای سنّیها مثل اصول کافی است و برای اهل تسنّن مثل نهجالبلاغه است، یعنی آن را شل و ول نگیر که بگویی حالا یک چیزی گفته است، نه این نیست!
♦️خب این درس چه میگوید؟
خالد ابن ذکوان از ربیع دختر معوَذ ابن عفراء نقل میکند، گفت روزی که جشن عروسی من برپا گردید رسول خدا در آن مجلس شرکت نمود و به همان ترتیب که تو نشستهای، روی فرش مخصوصی که برای من گسترده شده بود نشست. نزدیک عروس خانم نشست! دختران هم در این جلسه و مجلس دف میزدند و میخواندند و میرقصیدند. حالا چه کسی حالش را میبرد؟ دحیة ابن خلیفه کلبی!
♦️«جَاءَ النَّبِيُّ فَدَخَلَ حِينَ بُنِيَ عَلَىَّ فَجَلَسَ عَلَى فِرَاشِي كَمَجْلِسِكَ مِنِّي فَجَعَلَتْ» آمدند جای مخصوصی انداختند، رهبر جامعه و سفیر کبیر آسمان به عروسی آمده و افتخار داده شرکت کرده!
♦️اینجا جالب است «فَقَالَ دَعِي هَذِهِ» یک عده از افراطیون و خشک مقدسها آمدند تا جلوی این دخترها را بگیرند که نرقصند، گفتند بد است، بیادب، بیتربیت، بیغیرت! آخر پیغمبر اینجا است، بعد پیغمبر گفت که رهایشان کنید «دَعِي هَذِهِ وَ قُولِي بِالَّذِي كُنْتِ» هر چه که میخواندی دوباره بخوان! ترانه میخواند.
♦️ظاهراً هم خلیفه دوم خیلی افراطگر بود چون چندتا از او مطلب داشتیم که اگر یادتان باشد او افراطی بود که مسئله حجاب و چادر را هم او وضع کرد.
♦️اینجا چندتا بحث مطرح میشود، یکی اینکه واقعاً دین همانطوری که گفتهاند «يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» دین آسان است و سختش کردند؟ اگر این است پس چه کسی سختش کرده است؟ ها؟ آیا قرآن کرده؟ قرآن را چه کسی نوشته است؟
♦️قرآنی که پیغمبر به هفت کاتب گفته و یادش رفته که چه گفته است، بعد حضرات بزرگان سنّت و جماعت هر چه دلشان خواستند در آن نوشتند، شب بعد از شهادت پیغمبر هم آمدند تبریک گفتند یعنی به علی نیش زدند و ریشخند کردند که ما دیشب تا صبح قرآن را ویراستاری میکردیم.
🟡بخش سوم
- «قَالَهُ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ بِأَنَّهُمَا سَيِّدَا شَبَابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ يَحْيَى ابْنُ اَكْثَمَ وَ رُوِيَ اَنَّ عُمَرَ ابْنَ الْخَطَّابِ سِرَاجُ اَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هَذَا أَيْضاً مُحَالٌ لِاَنَّ فِي الْجَنَّةِ مَلاَئِكَةَ اللهِ