69
✏متن فرمایشات:
5939 99-11-23
🔴- ۱- این همه جار و جنجال در یک سفر استثنایی!
۲- خبرهای جنجالی از اتاق فکر سرپرستان مسلمین.
۳- برای گزارشات زمینی، شهود عادل نیاز است، برای خبرهای آسمانی چطور؟
۴- تفاوت بین قرآن علوی و عثمانی در ارائه ظواهر و بواطن آن است.
۵- اختلافات توحیدی در عدمِ تمرکز امّت در مسیر حق میباشد.
--------------------------------------------------
درس اول:
🟣این همه جار و جنجال در یک سفر استثنائی!
- «ثُمَّ صَعِدْنَا اِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَهِ فَمَا مَرَرْتُ بِمَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ اِلَّا قَالُوا یَا مُحَمَّدُ احْتَجِمْ وَ أْمُرْ اُمَّتَکَ بِالْحِجَامَه».
📚کتاب بحارالانوار جلد ۶۲ صفحه ۳۰۰، کتاب مستدرک الوسایل جلد ۱۳ صفحه ۷۷ است.
♻️پیامبر میگوید «ثُمَّ صَعِدْنَا اِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَهِ» هفت آسمان را سپری کردم، به طبقه هفتم رسیدم، «فَمَا مَرَرْتُ بِمَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ» همه ملائکه صف کشیده بودند، جمع شده بودند، به هر که رسیدم میگفتند «احْتَجِمْ» حجامت کن! یعنی به جای «خوشآمد»، فرشتگان طبقه هفتم آسمان میگفتند «احْتَجِمْ» حجامت کن!
♻️خب حالا حجامت یک بحث دارویی است اما این همه راه رفته به آن بالا، فرشتگان میگویند که حجامت کن، تازه همین حجامت هم اینجا به خیلیها جواب نمیدهد خیلیها بیمار هستند؛ مشکل داخلی و پوستی دارند، حجامت کردند جواب نداده! زالو انداختند جواب نداده!
♻️بعد هم گفت «وَ أْمُرْ اُمَّتَکَ بِالْحِجَامَه» به مردم هم امر کن که حجامت کنند.
---------------------------------------------------
درس دوم:
🟠خبرهای جنجالی از اتاق فکر سرپرستان مسلمین.
- «قَالَ عُمَرُ لَقَدْ كَانَ مِنْ رَسُولِ الله فِي أَمْرِهِ ذَرْوٌ مِنْ قَوْلٍ لَا يُثْبِتُ حُجَّةً وَ لَا يَقْطَعُ عُذْراً وَ قَدْ كَانَ یَرْبَعُ فِي أَمْرِهِ وَقْتاً وَ لَقَدْ اَرَادَ فِي مَرَضِهِ اَنْ يُصَرِّحَ بِاسْمِهِ فَمَنَعْتُه مِنْ ذَلِكَ اِشْفَاقاً وَ حِیْطَةً عَلَى الْاِسْلاَمِ».
📕احمد ابن ابوطاهر طِیفور خراسانی متولد ۲۰۴ هجری از اَعلام مورّخین و صاحب پنجاه تألیف از جمله تاریخ بغداد است که در جلد ششم آن این مبحث آمده است.
💠عمر ابن الخطاب خلیفه بزرگوار و عزیز مسلمین جهان برای عبدالله ابن عباس صحبت میکند.
میگوید یک روزی سراغ علی را گرفت، ابن عباس گفت او هم قرآن میخواند و هم داشت در نخلستان کار میکرد، زبانش قرآن میخواند و دست و پایش کشاورزی میکرد.
💠عمر گفت «اثبات حجت و خلافت او عذر ناپذیر است»، یعنی اینکه ما سر و ته آن را هم آوردهایم اما نمیشود جلوی حق را گرفت! پیغمبر در روز شهادتش یک بار دیگر خواست میخ علی را بر خلافت بکوبد، من نگذاشتم!
💠متن را گوش بدهید؛
«قَالَ عُمَرُ لَقَدْ كَانَ مِنْ رَسُولِ الله فِي أَمْرِهِ ذَرْوٌ» در آن امر آخر، «مِنْ قَوْلٍ لَا يُثْبِتُ حُجَّةً وَ لَا يَقْطَعُ عُذْراً» پیغمبر آنچنان امر غدیر را محکم کرده بود که هیچگونه مو لای درزش نرود، «وَ قَدْ كَانَ یَرْبَعُ فِي أَمْرِهِ وَقْتاً» منتظر بود که در یک وقت مناسبی کار را تمام کند ولی اقدام به قتل پیغمبر همه چیز را خنثی کرد.
💠«وَ لَقَدْ اَرَادَ فِي مَرَضِهِ اَنْ يُصَرِّحَ» در بیماری اراده کرد که تصریح کند «بِاسْمِهِ» اسم علی را بیاورد، «فَمَنَعْتُه» من ممانعت کردم «مِنْ ذَلِكَ». یعنی تمام وعدههای خدا در حفاظت از اسلام، هیچی! وقتی که در آیه غدیر میگوید: «يَا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، عصمت نداد که پیغمبر کار خودش را بکند و خلیفه دوم او برنده شد.
💠«فَمَنَعْتُه» من مانع شدم «مِنْ ذَلِكَ» من نگذاشتم. این اعترافِ خیلی مهمی است و عرض کردم که نویسنده تاریخ بغداد هم از محدّثین و روات و تاریخنویسان اهل سنّت است.
💠«فَمَنَعْتُه مِنْ ذَلِكَ» مانع شدم از این کار یعنی از اینکه گفت «وصیّت بنویسم».
«اِشْفَاقاً» خواستم که طبق سیاست عمل کنم، سیاست بر این بود که پیغمبر باید زودتر بمیرد و ما باید جای او باشیم.
💠«وَ حِیْطَةً عَلَى الْاِسْلاَمِ» من بر اسلام احاطه داشتم و میدانستم خیر و شر اسلام چیست. یعنی پیغمبر و جبرائیل، الله، روحالامین، روحالقدس، وحی، رسالت و نبوّت، هیچ کدام احاطهای به اسلام و مسلمین نداشتند و هر چه بود دیدگاه خلیفه دوم بود.
--------------------------------------------------
درس سوم:
🟢برای گزارشات زمینی، شهود عادل نیاز است، برای خبرهای آسمانی چطور؟