Перейти в канал

متن فرمایشات

71
✏متن فرمایشات: 5940 99.11.24 🔴۱- اعتراف مادر مسلمین به عدم اختیار در جنگ با علی. ۲- مثلث توحیدِ زمینی مبتنی بر اضلاع حریم اسلام و پیامبر و خاندانش. -------------------------------------------------- درس اول: 🟡اعتراف مادر مسلمین به عدم اختیار در جنگ با علی. - «قَالَ قُلتُ لِعائشة رَضِی الله عَنها مَنْ كَانَ اَحَبَّ النَّاسِ اِلَى رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيه وَ سَلَّم قالَت علىّ بن اَبى طالب قُلتُ اَيُّ شَيْءٍ كَانَ سَبَبَ خُرُوجک علیّه قَالَت لِمَ تَزَوَّج اَبوك اُمُّك قُلْت ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ قَالَتْ وَ كَانَ ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ». 📚- کتاب جامع الاحادیث از جلال الدین سیوطی قرن نهم هجری جلد ۴٠ صفحه ۱۲۱ حدیث ۴٣٢۶١، کتاب کنزالعمال از متقی هندی از قرن ١٠ هجری جلد ١١ صفحه ۳۳۴ حدیث ٣١۶٧٠ است. - کتاب ریاض‌النضره محب‌ الدین طبری جلد سوم صفحه ۱۱۶ است. 💮عروِه ناقل درس است. «قَالَ قُلتُ لِعائشة» گفت به عایشه گفتم: «رَضِی الله عَنها مَنْ كَانَ اَحَبَّ النَّاسِ اِلَى رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيه وَ سَلَّم» چه کسی پیش پیغمبر دوست داشتنی‌تر بود؟ «قالَت علىُّ بن اَبى طالب» این مادر مسلمین جهان گفت: علی! این تکه‌های تاریخی خیلی مهم است؛ ما جراح هستیم، غدد را از پیکره تاریخ درمی‌آوریم و بعد موزه‌اش می‌کنیم. موزه، دایرةالمعارف ظهور است برای «فَاعْتَبِرُوا»، «اَفَلَا تَعْقِلُونَ»، «اَفَلَا تَشْعُرُونَ» و «اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ». 💮گفت به مادرجان گفتم تو که زن پیغمبر هستی و فرشته وحی هم فقط در خانه تو نزول اجلال می‌کند، وحی صادر می‌کند و پیغمبر هم طبق اسناد خودتان گفت بعد از من الباقی دینتان را از مادرجان عایشه فرا بگیرید تو بگو ببینم پیش پیغمبر عزیزتر، نازنین‌تر و خوب‌تر چه کسی بود؟ گفت: علی! عجب، شاخ درآوردی؟ تاریخ شاخ درآورده! نه، دین شاخ درآورده است! 💮«قُلتُ اَيُّ شَيْءٍ كَانَ سَبَبَ خُرُوجک علیّه» گفتم خب تو که می‌گویی پیغمبر با علی ندار بود، یکی بود، نفْس واحد بود و علی را از همه بیشتر دوست داشت، مادرجان پس چه شد علیه او خروج کردی و جنگ جمل به راه انداختی؟ چه جواب قشنگی می‌دهد، زنده باد عایشه! یک جواب علمی می‌دهد، هم خودش را تبرئه می‌کند، هم خدای زمین را متّهم می‌کند و هم چشم‌های من و تو را باز می‌کند؛ ببین یک تیر و چند نشان! 💮گفت دلیلش را می‌خواهی بدانی که چرا من علیه علی قیام کردم؟ «قَالَت لِمَ تَزَوَّج اَبوك اُمُّك» گفت برای چه بابای تو با مامانت ازدواج کرد؟ «لِمَ تَزَوَّج اَبوك اُمُّك قُلْت ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ» گفتم خدا خواست! آقا تو چرا این زن را گرفتی؟ خدا خواست. تو چرا با او ازدواج کردی؟ خدا خواست. تو چرا بچه این شدی؟ خدا خواست. ببین جبر مطلق چقدر حقیقت دارد هیچ کس نمی‌تواند اعتراض کند، هیچ کس! این درس را در واحد جبرشناسی بگذارید. 💮خب گفت چرا علیه علی قیام کردی؟ گفت به این دلیل که بابات با ننه‌ات ازدواج کرد؟ «قُلْتُ ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ» من گفتم خدا خواست دیگر، «قَالَتْ» او گفت «وَ كَانَ ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ» جنگ ما هم با علی خواست خدا بود. چقدر جالب بود! ببین، اگر خواست خدا نبود عایشه دارد اعتراف می‌کند که بهترین انسان در الحاق و الصاق به پیامبر علی است و بعد علیه علی جنگیده، می‌گوید من که نخواستم، خدا خواست «وَ كَانَ ذَلِك مِنْ قَدَرِ اللهِ»! 💮حالا واقعاً از دیدگاه علی همین هم هست یا علی رد می‌کند؟ نه، علی به جبر مطلق اعتقاد دارد، وقتی که می‌گوید «مَوْلایَ یَا مَوْلایَ اَنْتَ الاَمِیرُ وَ اَنَا المأمُور وَ هَلْ یَرْحَمُ المأمُور اِلَّا الاَمیر» تو امر می‌کنی من اقدام می‌کنم، من عروسک خیمه شب بازی هستم، من مترسک هستم، من ربات هستم! «اَنْتَ الأَمِیرُ وَ اَنَا المأمُور» این تأیید حرف عایشه است و علی در مناجات تأیید می‌کند، آنجایی که می‌گوید: «عَرَفْتُ اللهَ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ نَقْضِ الْهِمَم‏» خدا را شناختم به اینکه هر چه خواستم نشد. چرا؟ چون من آقا بالا سر دارم. کیست؟ خدا. 💮و هر چه او خواست بر گردن من گذاشت که انجام بدهم؛ بیست و سه سال به علی گفت بنشین سر جایت! علی زور داشت همان زوری که در بدر و حُنین و فتح مکه و جاهای دیگر داشت ولی همین علی بال و پرش را چنان بهم دوخت که صدای فاطمه هم در آمد و گفت چرا عین بچه‌ها پایت را دستت گرفتی، غم تو را گرفته یک گوشه‌ای نشستی، مگر تو همان نبودی که درِ خیبر را کَندی؟ ها؟ مگر مرحَب‌‌ کُش نبودی، ها؟ مگر عبدوَد کُش نبودی؟ ها؟ پهلوانان نامی جزیرةالعرب را چه کسی کشته است؟ ها؟ چه شد؟ همان موقع مؤذن اذان می‌گفت، گفت «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» علی شمشیرش را برداشت گفت فاطمه من الان می‌روم همان زوری که