92
✏متن فرمایشات:
5943 99-11-26
🔴کرامتی که قولش را در دنیا داده بودند به آخرت موکول گردید و شفاعتی که از پیامبر در عهد خودش دیده نشد به دیار دیگر حواله نمودند.
- «مَنْ اَرَادَ اَنْ یَکُونَ فِي کَرَامَةِ الله یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ فِي شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ (صلیاللهعلیهوآله) فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَائِراً یَنَالُ مِنَ الله اَفْضَلَ الْکَرَامَةِ وَ حُسْنَ الثَّوَابِ».
📘کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۰ صفحه ۲۳۷ از شیخ نوری است.
🔺امام صادق صاحب کرسی درس امروز است.
«مَنْ اَرَادَ اَنْ یَکُونَ فِي کَرَامَةِ الله یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ فِي شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَائِراً یَنَالُ مِنَ الله اَفْضَلَ الْکَرَامَةِ وَ حُسْنَ الثَّوَابِ»، امام صادق در ترغیب مردم به زیارت ابیعبدالله میگوید که «مَنْ اَرَادَ اَنْ یَکُونَ فِي کَرَامَةِ الله» هر کس میخواهد که در مکرمت خدا قرار بگیرد البته «یَوْمَ الْقِیَامَةِ»! اینجا قرار بود که «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا» شکل بگیرد، چون پیدا نشد توپ را به زمین آخرت انداختند، فعلاً تو بمیر بعداً به بهشت میروی! رفتن به جایگاهِ ابدی، نتیجهٔ اعمال است.
🔺میگوید «کرامت مال قیامت است» اینجا دنبالش نگرد چون کرم، اکرام، اکرم و کریم همه اینها از اسماءالحسنی است و اینجا نمیشود پیدایش کرد.
🔺به شما حواله میدهند که به بهشت بروید. هزاران سال است که ادیان و مذاهب حواله دادند، روز اول هم به آدم ابوالبشر گفتند؛ مدام گریه میکرد و میگفت چرا من را به اینجا انداختید و تبعید کردید؟ آن خانه قبلی خیلی خوب و باصفا بود. گفتند باشد، اگر بچه خوبی باشی وقتی که مُردی به بهشت میروی؛ یک بهشتی از آن بزرگتر و قشنگتر! ولی اینجا خبری نیست.
🔺«وَ فِي شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ» این را به اول روایت بچسبان؛ «مَنْ اَرَادَ ....، شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ» کسی که میخواهد به شفاعت پیامبر خاتم نائل شود «فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَائِراً»!
شفیع یعنی چه؟ یعنی جفت. «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ»؛ «وَالْوَتْرِ» تک است و «الشَّفْعِ» جفت است.
🔺شفاعت یعنی یک نفر باید بغل تو قرار بگیرد و سفارش تو را بکند پارتیبازی بکند بعد خدا به تو رحم کند. اینها چه کسانی هستند؟ بقول دین اینها ائمه هستند. حالا اینجا امام صادق همین را میگوید. میگوید که هر کس میخواهد به شفاعت محمد برسد پس زیارت حسین کند!
🔺اینجا چندتا ابهام، اشکال و ایراد در آن هست؛ ببینید شفاعت پیامبر در زمان خودش بیاثر بود. پیغمبر شفیع شد تا مردم هدایت بشوند، وقتی که با سرنیزه مردم را وارد دین کرد خدا صدایش در آمد و گفت «وَ قالَتِ الْاَعْرابُ آمَنَّا» مدام میگویی «مردم ایمان آوردند، گروه اسلام قوی شد»، نه نه ایمان نیاوردند! «وَ لَكِنْ قُولُوا اَسْلَمْنَا» اینها فقط تسلیم شدند.
🔺تسلیم بر اساس یک مثلث؛
یا تو را باور کردند که گفتی به بهشت میروی. پس بخاطر بهشت بود. همانطوری که علی گفت مردم دو دسته هستند؛ یک عده به طمع بهشت خدا را عبادت میکنند و یک عده ترس از جهنم، آن کسی که طمع به بهشت دارد تاجرمآب است و آن کسی که ترس از جهنم دارد برده است ولی منِ علی نه از ترس از جهنم و نه به طمع بهشت عبادت نمیکنم، من عبادت میکنم چون او را اهل عبودیت یافتم.
🔺اگر پیغمبر میخواست شفاعت هم بکند شفاعت علی را میکرد که علی اینگونه مورد ستم قرار نگیرد که حقش را ببرند، به او تهمت بزنند، او را اذیت کنند، به او شبیخون بزنند و خانوادهاش را داغون بکنند.
🔹پیغمبر شفاعت دخترش فاطمه را نتوانست بکند، فقط سفارش کرد و گفت «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي» فاطمه پاره تن من است، ولی به چه کسانی گفت؟ به آنهایی که به زورِ شوهرِ این فاطمه به اسلام گرویده بودند و وجودشان از کینه مالامال بود فقط منتظر بودند که محمد برود تا حال علی و خانوادهاش را بگیرند، همین کاری که کردند!
🔹پیغمبر هم که شصت و سه سال عمری نیست نباید میمُرد، دیدند که اگر پیغمبر را رها کنند میخواهد صد سال عمر کند پس او را کشتند.
🔹یادت هست یک درس داشتیم که ابوسفیان به پیغمبر گفت چقدر عمر میکنی؟ پیغمبر گفت شصت و سه سال! خوشحال شد خندید و گفت آخ جان! گفت شصت و سه سال چیزی نیست، گفت شصت و سه سال عمر میکنم.
🔹خودِ ابوسفیان آنقدر عمر کرد تا کور شد، اینقدر سنش بالا رفت، نزدیک صد، همه اینها نزدیک صد سال عمر کردند، عبدالله ابن عباس نزدیک صد سال عمر کرد.
🔹پیغمبر نتوانست شفاعت اهلبیتش را بکند فقط روضهاش را خواند، موقعی که حسین در شکم مادرش بود جبرائیل به او گفت این حسین قطعه قطعه و نابود میشود، به لباسش هم رحم نمیکنند، پیغمبر نتوانست کاری بکند! مدام گفت «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» اصلاً چه فایده!