67
🔸میگوید که «پس چرا این حرفها را ائمه نزدند؟ چرا معصومین، مثل شما همه چیز را عریان نکردند و لباسها را در نیاوردند؟» حالا ولو اینکه تا یک روز قبلش مرید بود یعنی میگفت که «مادر مثل تو را نزاییده است، هیچ تاریخی مثل این کلمات را سراغ ندارد» ولی در دهان بود، بقول امام حسین که فرمود: «اَلنَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى اَلْسِنَتِهِمْ» دین لغلغهٔ زبان است.
لغلغهٔ زبان میدانید چیست؟ آدامس است که در دهانت گذاشتی و مدام میجوی، چیزی پایین میرود؟ نه! فقط دندانها و فک کار میکند.
🔸در این موقعیّت حساسی که خدای باریتعالی با چکشهای فرمان، مردم را دو شقه میکنند و در این موقعیّتی که دین امتحانش را پس داده تازه این فیلش هوای هندوستان کرده است.
🔸مثلاً میگوید شما چرا آن چیزی که قبلاً میگفتی نداری؟ خب منتظر یعنی همین، اگر قرار باشد ما تکرار مکررات کنیم که منتظر نیست، منتظر یعنی هراسان! آن آیه هست که مال موسی بود و امام حسین هم در گریز از مکه خواند، منتظر یعنی به جلو برود از عقب سر میترسد. چرا؟ چون عقب سرش فریب، دروغ، نیرنگ و کلاه بوده است.
🔸حالا این کسی که در دوراهی گیر میکند برای این است که از اول نبوده حالا به علل مختلف یا پول میگرفته میآمده یا اینکه دوستانی از شیاطین داشته یا اینکه ظاهری درسها را میخوانده ولی در باطن شاگردِ کلاس شیطان بوده!
🔸یعنی این راهِ ما دهان همه را بسته ها! اصلاً نیازی نیست شما اسم شخصی را بیاورید، این مسیر آنقدر دقیق با سند و مدرک پیش میرود که ما اصلاً در مباحث قرآنی سند نقل نمیکنیم خودِ قرآن سند است، آیات، آیات دیگر را نقض میکند، برعکس آنچه معروف است که «اَلْقرآنُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً» قرآن آیات را تفسیر میکند ولی ما رسیدیم به اینکه قرآن دارای آیاتی است که همدیگر را میکوبند، نقض و نقص میکنند.
🔸حالا وظیفهٔ شما چیست؟ من بارها مثال زدم که در جادهٔ چالوس دارید میروید کوههای عجیب و غریب، جادهٔ تنگ و پر از پیچ و خم، عقل میگوید با احتیاط برو، آهسته برو، رعایت کن، جلو، بغل و عقبت را بپا. حالا این ماشین عجله داشت به درّه سقوط کرد شما همان لحظه فرمان را سفت میگیری مراقب میشوی و شش دانگ حواست را به جلو جمع میکنی.
🔸اینهایی هم که به درّه غفلت میافتند باعث بیداری بقیه میشوند. کلام لقمان را از یاد نبرید؛ «ادب از که آموختی؟ از بی ادبان!» حالا برعکسش «بی ادبی را از که آموختی؟ از بی ادبان!» «بی وفایی را از که آموختی؟ از بی وفایان!» این برای آنهایی است که بدنبال اینگونه مسیرها و حرفها میروند و از تحقیق و تفحص غافل هستند.
🔸بابا وقتی یک خبری از معلمت میآید در درجهٔ اول باید با خودش مطرح کنی چون تو به او اعتقاد داری چون دستت در دست اوست، تو «اِنَّ اللهَ اشْتَریٰ» را علی الظاهر از او داری، علی الباطن ذات اقدس کبریایی است. آیا گفتهٔ معلم برای تو حجّت نیست؟ پس چرا بقیه چیزها حجت است؟
🔸آن کسی که به من میگوید «در دهههای قبل مباحث تو ما را گرم میکرد» خب همان مباحث باید بازدهی داشته باشد، اینقدر ما از امام غایب گفتیم و تو در شعف بودی باید یک معجزهای میدیدی! امام پشتِ دیوار و داخل منزل فرقی ندارد. مگر نشنیدی میگویند ائمه بیرون دیوار را میدیدند؟
🔸خب ایشان را که دین میگوید وجود دارد آیا نباید به داد لااقل شیعیان برسد؟ اصلاً اهل زمین هیچ، چون امام مال اهل زمین است، سنّیها هم هیچ، مخالف هستند، آیا نباید بدرد شیعه برسد؟ الان بیچارهترین، مریضترین و فقیرترین مردم در جهان شیعیان هستند.
🔸آیا حجت را نباید دنبال کرد؟ بنده به چه دلیلی میگویم یک آقایی هست؟ ها؟ همین فقط شعار بدهیم؟ در کتاب دایرةالمعارف داریم که خودِ ائمه از شیعیانِ نادان تبّری جستند ما هم همینطور، آنها آزرده شدند ما هم همینطور.
🔸پسر عموی موسی ابن جعفر لاپرتش را داد و به هارون گفت که چرا نشستی که موسی ابن جعفر لشکری برای کودتا آماده کرده است، هارون الرشید نگفت که شما راست میگویید دروغ میگویید یا تحقیق کند همینطوری زود موسی ابن جعفر را احضار کرد و سمّ را داد خورد.
🔸این راه خیلی حساس است به جای اینکه ما اشخاص را دنبال کنیم باید از فعل تبرّی بجوییم. یادت هست در فعل و فاعل نسخه داشتیم؟ فعل، بد است نه فاعل! فاعل تابلو است «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» یعنی اینکه شما را از بیراهه رفتن در حذر دارد انزار میدهد و ممانعت میکند.
انشاءالله خدا یاریتان کند.