31
✏متن فرمایشات:
متفرقه 19-07-1400
کلاس دوشنبه
بیانات معلم خیر تحت عنوان:
«پردهگشایی از بعضی ابهامات»
❇️جایگاه واقعی رجال ظهوری کجاست؟
خط انتظار موقعیّت آنها را روشن میکند. این قطار انتظار که به تقویم بشر دهها هزار سال است حرکت میکند، اگر بگوییم که عالَم، عالَم انتظار است که به میلیاردها سال میرود، شاید هم سال نوری.
❇️جایگاه رجال ظهوری، جایگاه معلم و مربی است. اینها در عصر خودشان معلم دوم بودند، هر کدام در عصر خودشان معلم ثانی و ولیّ وسطی بودند و مسئولیّت رهبریت مستضعفین را در کلّ و منتظرین را در خصوص به عهده داشتند. برای همین ما از آنها خط گرفتیم اگر آنها ربطی به اتاق انتظار نداشتند ما در این اتاق از کتابهای آنها استفاده نمیکردیم.
❇️عنوان دوم، «موقعیّت این رجال در زمینهٔ اسماء ایذایی است» که اگر تصور کنیم که اینها خودشان اسماءایذایی بودند یا نه مسئول اسماءایذایی بودند، نمیتواند عقلی باشد برای اینکه خودشان قربانیان اسماءایذایی بودند! مثل این است که آنهایی که در حق من غلو میکنند به من میگویند «تو ذات هستی، تو خدایی»! خب من اگر خدا باشم اول خودم را اصلاح میکنم خودم را درست میکنم. چطور خدای زمین خوشگل است (که یکی دو روز قبل یادتان هست یک درس داشتیم که گفت پیغمبر در خواب دیده) آن وقت من اینطوری در به داغون؟ بعد حواریون و اصحاب و انصار و نزدیکان و مدافعین و... اینها را نجات میدادم، یعنی من راضی میشوم که (اصلاً منتظرین هیچ) نالهٔ یک بچهای به خاطر نبودِ درمان در جهان، در آفریقا دربیاید؟ این خلاف اندیشهٔ انسانی است. آنها هم همینطور! آنها همینطور که امام سجاد میگوید «اِنَّا مُضْطَرون وَ مَغضُوبُون وَ مَغصُوبُون و مَقتُولُون وَ مَسْجُونُون وَ مَطرُودُون وَ مَجْروحُون»، این نشان میدهد که اینها نه خالق اسماءایذایی بودند و نه خودشان میتوانستند دخالت کنند.
❇️اگر امام حسین میتوانست در اسماءایذایی دخل و تصرف بکند که در روز عاشورا نمیرفت دست نیازش را به سمت یک مشت آدمهای لااُبال، لاتِ بیوجدانِ بیدین دراز کند که «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»؟
❇️سؤال بعدی این است که آیا تقیهٔ آنها و کتمان حق دالّ بر بطلان بوده؟
تقیّه آنها تحمیلی بوده، یعنی اگر آنها میخواستند تقیه نکنند امام حسین خودش را با دُم شیر در نمیانداخت، میگوید با دم شیر بازی نکن. آخر امام حسینِ با دهها نفر یا بگو صدها نفر یا اصلاً بگو هزاران نفر اهالی مدینه زادگاهش، این کجا با قدرت خدا دادهٔ دهها هزار یا صدها هزار نفرهٔ یزید کجا؟ تقیه نکرد! بخاطر چه؟ حالا باز به سؤال قبل برمیگردیم بخاطر اینکه اسماءایذایی دستش نبود. وقتی میگوید «یَا حُسَینُ اُخرُج اِلَی العَراقِ» همه هم میگویند این خروج تو خودکشی و انهدام خانوادهات است، خب پس چطوری آنها پنهان کردند؟ حق را چطوری پنهان کردند مخفی کردند؟
❇️ببینید، اگر میخواستند حقیقت را نگویند الآن ما دستمان خالی بود. قبول میکنی؟ آنها حقیقت را گفتند منتها مثل ما اشاعه ندادند پخش نکردند، الان شما خیال میکنید که ما خیلی کار میکنیم یعنی بیپرده کار میکنیم؟ ما اگر کارمان علنی بود که در جهان مطرح بودیم، الآن محل مطرح این مباحث خیلی محدود است بگو سرجمع آن هزاران نفر، نهایت بگو ده هزار نفر، ده هزار نفر کجا و هفت هشت میلیارد اهل جهان کجا؟ پس ما هم داریم تقیه میکنیم منتهای مراتب یک ذرّه بیشتر پرده را کنار زدیم و یک مقدار بیشتر واقعیّت را گفتیم و با این واقعیّتگویی پلهای گذشته را در اعتقادات توحیدی ترک کردیم.
❇️بگوییم اینها چون تقیه کردند باطل بودند؟ خب شما باید همه چیز را باهم مقایسه کنید، الآن که من میگویم درِ چشمت عینک بزن، عینک مثلث؛ «نسبیّت، احتمال و تشکیک»، خب این همان تقیه است دیگر! الآن من با قرآن استخاره میکنم، تفأل میزنم، تعبیر خواب و قرآن درمانی میکنم، آیا این تقیه نیست؟ در حالیکه میدانم در آن خبری نیست. حالا طرف میگوید که من با دایرةالمعارف ظهور تفأل میزنم استعلام میکنم، خب تو بکن ولی من جایگاهم یک چیز دیگر است.
❇️سؤال بعدی میگوید که عدم یاری خدا از آنها، آیا برداشت میشود که آنها باطل بودند؟ کدام خدا؟ باز هم باید بگوییم «ثَبِّتِ الْاَرْض ثُمَّ النُّقُش»! این معبود زمینی که جارچی او جبرائیل است، جبرائیلی که شهروند مدینه است؛ دحیة ابن خلیفه کلبی، این باید اینها را یاری کند؟ یک مثال معروف بین عوام است که میگوید «اگه بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن» اگر خدا میخواست یاری کند خودش را یاری میکرد که اینقدر عدم تطابق به پای او وصل نشود، آن «اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ» را فعال میکرد! خدا از اینها «حمایت نمیکند» از هیچ کس حمایت نمیکند!