متن فرمایشات

هم که می‌گوید پسرعمویت را دریاب، انگار پیغمبر محتاج است که صف اضافه بشود و نفرات بالا برود. بعد گفتند که آمد کنار برادرش علی ایستاد، پیغمبر یک قدم جلو رفت انگار علی سمت راست پیغمبر بود با نیم متر فاصله پیامبر یک متر جلو رفت که اینها بتوانند سجده کنند ➖یا آنجا که پیغمبر بین نماز، نماز را شکست و گفت مردم من جُنب هستم بروم غسل کنم بیایم، همینطوری بایستید. اینها خیلی عجیب غریب است ها! آن روزها هم گفتم که اگر اینها ترور رسول‌الله است ما قبول داریم، اگر هتک حرمت پیغمبر است قبول داریم ولی، آن «ولی» را چکار کنیم که اینها از کانالی آمده که قرآن آمده! اینها را رد می‌کنی قرآن را قبول می‌کنی؟ آیا می‌شود؟ ➖یا یک دفعه نماز می‌خواند، یک نفر از عقب سر بلند بلند نماز می‌خواند بعد از نماز پیغمبر گفت برای چه بلند می‌خوانی؟ خب وقتی کسی خاشع است نباید بفهمد که پشت سری داد می‌زند، هست، نیست، گریه می‌کند. ------------------------------------------------- 🟢درس دوم: بیکاری عامل دین‌فروشی می‌باشد. - «اَنَّ المُؤمِنَ اِذا لَمْ يَكُن لَهُ حِرفَةٌ يَعيشُ بِدينِهِ». 📕کتاب بحارالانوار جلد ۱۰۳ صفحه ۹ است. این درس دربارهٔ بیکاری است؛ کار و بیکاری. *⃣رسول الله فرمود: «اَنَّ المُؤمِنَ اِذا لَمْ يَكُن لَهُ حِرفَةٌ يَعيشُ بِدينِهِ»، کوتاه ولی پُر معنا: «اَنَّ المُؤمِنَ» آدم ایمان آورده «اِذا لَمْ يَكُن لَهُ حِرفَةٌ» شغلی ندارد بیکار است، «يَعيشُ بِدينِهِ» اعاشه می‌کند به دینش. یعنی چه؟ یعنی دین‌فروشی می‌کند. وقتی چیزی ندارد بفروشد دینش را می‌فروشد دیگر، این دین‌فروشی چیست؟ دزدی، کلاهبرداری، کیف‌زنی، کیف‌قاپ، موبایل دزدی، آدم‌کشی، جابجا کردن مواد مخدر و مواد الکلی است. *⃣حالا این تقصیر کیست؟ دقّت کنید «يَعيشُ بِدينِهِ» مفعول است. فاعل کیست؟ مؤمن است؟ نه! چون مؤمن یعنی ایمان آورده به خدا، دوست ندارد دین‌فروشی کند. مسئولش کیست؟ حکومت است؟ نه! به حکومت چه مربوط است، حکومت هر چه در مملکت است در دست رعیّت می‌ریزد که بیایید، مستقیم می‌رود سر خدا؛ خدایی که خلق کرده و یادش رفته رزق بدهد، این را بچسب! رازقی که یکی از مناصبش در خدایی کردن رزاقیّت است، رزق نداده یارو هم دین می‌فروشد. *⃣حالا این دزدی کرده دستش را می‌خواهی قطع کنی؟ دست خدا را قطع کن. این پول گرفته آدم کشته می‌خواهی اعدامش کنی؟ قصاص کنی؟ خدا را اعدام کن. خدا که اعدام نمی‌شود ولی توحید را متّهم کن؛ توحیدی که یک چنین خدایی را درست کرده و به ما تحویل داده است. *⃣خیلی‌ها هستند می‌گویند پول بده ما آدم می‌کُشیم، دیگر آخر آخر خط بی‌پولی و بیکاری این است ها! رسم آنها هم هست آدم که می‌کُشند خب به زندان می‌روند تا پرونده برای اعدام آماده بشود، پرونده هم خب طولانی است، پرونده‌ها زیاد است یک دفعه می‌بینی طرف شش ماه یا یک سال طول می‌کشد شاید هم طولش می‌دهند که صاحبان دم رضایت بدهند، این تا متوجه می‌شود که چه وقت می‌خواهد اعدام بشود؛ چون ما در زندان اینها را دیدیم، حالا درست است بند ما بند روحانیت بود ولی مماشات داشتیم، در درمانگاه می‌رفتیم می‌دیدیم، در سالن ملاقات می‌رفتیم می‌دیدیم، تا به او خبر می‌رسید که فردا روز اعدامش است همان موقع یک نفر دیگر را می‌کشت و دوباره شش ماه عقب می‌افتاد، ببین، یک دفعه می‌بینی یارو در زندان دعوای الکی راه می‌انداخت یک دفعه می‌بینی بخاطر آن کشتن بیرون از زندان، ده نفر را کشت، حالا همهٔ اینها مسئولش خداست یقه خدا را بگیرید و به خدا اعتراض کنید. خداحافظ