Перейти в канал

متن فرمایشات

24
❇️اینکه می‌گویی «فقط کتاب خودت را قبول داری»، کسی از خودش می‌گوید که یک نفر در تخیل می‌نشیند تخیل‌وار رمان می‌گوید، قصه و شعر می‌گوید، این کتاب خودش است. من حتی اشعاری را هم که در توسل می‌گویم مال خودم نیست مال ناله‌های آنهایی است که به من گرفتاری‌ها و بیچارگی‌هایشان را ارائه می‌دهند که قطعاً شما از آن طیف نیستید بلکه طیف مرفه جامعه هستید که نمی‌دانید مستضعف، مضطر و مضطرب چه کسی هست و چه هست! ❇️بعد گفتید که «شما فقط دروس خود را قبول دارید»، شما یا متشرع هستی مسلمانی یا نیستی! اگر مسلمان هستی که من دروسم از همین اسلام است، اگر هم مسلمان نیستید که با عقلانیّت مثلاً داری جلو می‌روی که خیلی از عقلاء امتحانشان را بد پس دادند، خیلی از عقلاء بخاطر زرنگیشان در زندان هستند، خیلی از عقلاء رفتند آن بالای حاکمیّت بعد کودتا شد سرنگون شدند. اعقل عقلاء هیتلر بود، اعقل عقلاء حکام بنی‌‌عباس و بنی‌امیه بودند، اعقل عقلاء پادشاهان عثمانی بودند، اگر بخواهید با عقل حرکت کنی این است، این تاریخ است و این داستان عقلانیت است! ❇️یا عقل علمی، که علم پزشکی مهمترین علم بشریت است که دیدید در برابر خیلی از امراض شکست خورده و به زانو در آمده و فقط متصدیان امرش، متولیانش، یعنی اطباء یک طوری این علم را دست و پا شکسته سرِهم کردند که آبرویش نرود. ❇️باز گفتید که «شما مثل ادیان استپ کردید». اگر می‌خواستیم استپ کنیم که در دین آبا و اجدادی می‌ایستادیم! چرا پل‌ها را خراب کردیم؟ ما اگر استپ می‌کردیم که نام خودمان را منتظر نمی‌گذاشتیم! منتظر یعنی چشم براه یعنی اینجا خبری نیست پس برو. داریم حرکت می‌کنیم منتها خب شما فلسفه انتظار را هم نمی‌فهمید شاید هم آن چیزی که مثلاً اسلام و شیعه درباره انتظار می‌گوید آن مدنظر شماست. نه، آن انتظاری در نظر ماست که ما را از چشم براهی و حیرت دربیاورد. الان بشریّت در اعماق حیرت است؛ در مسائل پزشکی، اقتصادی، امنیّتی، اجتماعی، اخلاقی و همه چیز، جوابگو نیست. ❇️گفته است که «مثل ادیان ایرادات بقیه ادیان را می‌گیرید و به خودتان افتخار می‌کنید». من اگر می‌خواستم افتخار بکنم می‌خواستم بگویم که من رهبر یک جمعیتی هستم در حالیکه می‌گویم معلم هستم! اینکه می‌گویم شما زیادی عقلتان کار می‌کند پیش فعال است سر همین است، من اگر می‌خواستم افتخار داشته باشم در همین کسوت آبا و اجدادی می‌ماندم و الان سری در سرهای بلند داشتم یا اینکه جذب سیاست می‌شدم. آنقدر توانایی دارم که بتوانم یک مهره مهمی در حاکمیّت باشم. چه افتخاری می‌کنیم؟ ❇️اگر از ادیان ایراد گرفتیم خصوصاً اسلام، از خودش درآوردیم یعنی خودِ دین عدم تطابق را به ما نشان داد ما هم آن را درآوردیم. چه افتخاری می‌کنیم؟ اگر می‌گویم «کاشف بدون مرز» این افتخار نیست، این موقعیت است یعنی بنده کشف حقایق می‌کنم بدون اینکه در نظر بگیرم مرزی را در عقاید! ❇️یعنی بنده که الان آمده‌ام از اسلام سوژه‌گیری می‌کنم به این معناست که یک کشفیاتی بزرگان این مسیر در شیعه و سنّی داشته‌اند منتهای مراتب یا پنهان بوده یا آن را علنی نکرده‌اند یا روی آن مانور ندادند، ما اینها را درمی‌آوریم، کاشف به معنای این است. محقق هستیم برای اینکه تحقیق می‌کنیم. کدام یکی از اینها تعریف از خودمان است؟ من گفتم که سیاستمدار هستم؟ من گفتم آیت‌الله عظمی هستم؟ گفتم مرجع هستم؟ من چه گفتم؟ تمام اینها نشان می‌دهد که این گوینده یا مواجب‌بگیر است که بابت همین دخالت در این کارها خدا می‌داند چقدر پول می‌گیرد؛ پول‌های سرگردانِ مافیایی در جهان زیاد است. ❇️گفتم که به خود من هم پیشنهاد کردند دیگر، از دو کانال دوتا از آنهایی که از من بریدند؛ ➖ یکی از آنها آمد گفت که من با خارج ارتباط برقرار کردم، آدم‌های پولداری هم هستند شما را معرفی کردم می‌خواهند همکاری کنند؛ که الحمدلله چند روز بعدش سقوط کردند، ➖ یکی دیگر هم این طرفی بود که گفت یکی از مهره‌های بزرگ اقتصاد می‌خواهد تو را ببیند، در فلان رستوران دیدار بگذارید می‌خواهد یک پول زیادی برای نیازمندان بدهد. به من هم پیشنهاد شده! ❇️تازه اگر این بیراهه را نمی‌رفتم (بیراهه یعنی اینکه خلاف جهت جامعه) خیلی وضع مالی من خوب بود برای اینکه بنده اگر از کسوت آبا و اجدادی خارج نمی‌شدم و الان یکی از مراجع تقلید بودم با همه امکانات اقتصادی. من الان چه دارم؟ من در یک خانه کوچکی زندگی می‌کنم که اهل و عیالم روی سر همدیگر ریختند، اگر هم کسی چیزی سراغ دارد بیاید اعلام کند منتها ثابت کند نگوید «مال این است ولی به نام کس دیگری است» خب این را آدم می‌تواند به همه بچسباند.