24
✏متن فرمایشات:
متفرقه 26-07-1400
کلاس دوشنبه
بیانات معلم خیر تحت عنوان:
«وحوش زدایی در محاجه و مباحثه»
❇️سؤالاتی که در قالب مباحثه، مناظره و محاجه میشود اینها میرود در واحد مجادله چون
➖ مباحثه بحث کردن است، هر کس از منطق خودش.
➖ مناظره اعلان نظر است هر کس دیدگاه خودش را میدهد.
➖ محاجه قسمت بالاتر است که حجتها را، دلایل، براهین، اسناد و مدارک را بیان میکند.
❇️مثل اینکه باید یک کانال هم به عنوان مجادله درست کنید چون بعضیها وارد کانال محاجه میشوند اینها کاملاً اوصاف و شرایط مجادله را دارند نه محاجه.
❇️در مجادله، شخص چشمانش را میبندد و حرف میزند، مواضع استدلالی طرف را یا ندیده و یا اینکه اگر دیده برای همین چند روز را دیده، ببین همین چند روز یعنی نمیبیند که ما اگر درباره دین صحبت میکنیم آمدیم تمام متون دینی را ملاحظه کردیم و اسناد و مدارک در حدّ چندین هزار درآوردیم آن وقت شما میخواهی با ما در حدّ چند تا درس و نسخه مجادله کنی؟ این مجادله است، این مغلطه کردن و سفسطه کردن است، این همان است که قرآن میگوید «وَ اِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً».
❇️شما الان میخواهید با این شخص بحث کنی؟ خب این یا مأموریت دارد یا اینکه نفهم است یعنی این کاره نیست.
«مأموریت دارد»، امروز روز گرسنگی است، با ما هم که مافیای سیاسی جهان مخالف است.
❇️فراماسونرهای بزرگ جهان در دهههای قبل با ما بازی کردند و از ما نه دیدند، فراماسونر کارش این است که بررسی میکند برای دهههای آینده سدههای آینده که خوشبختانه سیاستهای جهانی همیشه به سنگ خورده و هیچ وقت طبق چارچوبهایی که مثلاً سده گذشته برای خاورمیانه مثلاً، یا برای کلّ جهان ارزیابی میکنند برنامهریزی میکنند نمیشود، اصلاً وجه تغییرِ ناگهانی رؤسای جمهور همین است مثلاً میبینی طرف دوره دوم میخواهد بیاید رأی هم آورده (حالا من اسمش را نمیآورم خودتان میدانید) بعد رد میشود، این همان است که آن سردمداران بزرگ نگاه میکنند که آیا این آقا در آن چهار سال موفق بوده؟ چون خود رؤسای جمهور که برشی ندارند بلکه آن مقامات هستند. اشتباهاتش زیاد بوده حالا در این یکی وقتی که عجله دارند (یعنی نمیگذارند دو دوره بیاید کامل بشود) وقتی که عجله دارند، موقعیت جهان یک طوری است که باید سریعاً تغییر مواضع بدهند.
❇️حالا این آقا که به ما حمله میکند ما پاسخی در حدّ درک او میدهیم و الان هم اعلام میکنم اگر این بندهٔ خدا مزدور باشد که خب او پولش را میگیرد همانطور که آن طرف آبیها خیلیهایشان مزدور هستند؛ خارج نشینها و اپوزیسیونها! پول از یک جاهایی میگیرند که یک حرفهایی بزنند هیچ نقشی هم در کم و کیف کشور ندارند، آن طرف نشسته حالش را میبرد. آنها هم عناصر دارند اگر تعداد آنها مثلاً صدتا است ده هزار عناصر دارند به اینها حقوق میدهند بعد همه جا سرکشی میکنند. یا اینکه نه، شتابزده داوری میکند که این نشانهٔ بیعقلی اوست.
❇️شما اگر میخواهی ما را بسنجی یک دانه مبحث، دهتا نسخه، صدتا کلاس، هزارتا، همه آنها را خواندی؟ همه آنها را دیدی؟ قطعاً ندیدی و الّا این حرفها را نمیزدی، این حرفهایی که تو الان میزنی نشان دهندهٔ یکی از این دوتاست؛
➖ یا مواجب بگیر هستی
➖ یا اینکه میخواستی خودت را به آب و آتش بیندازی و بگویی مثلاً من هم هستم در حالیکه من که قدمت سیاسی دارم هیچ وقت نمیگویم من هستم، من که قدمت سی و پنج ساله در روحانیت شیعه داشتم نمیگویم من هستم، الان اینجا که نشستهام میگویم هیچ چیزی نیستم، نه سیاست دارم و نه دیانت!
❇️از حرفهایی که زدید میگویید که مثل ادیان فقط کتب خود را قبول دارید. من از شما سؤال میکنم اینکه میگویم شما نسنجیده وارد حرف میشوید و محاجه را مجادله کردی این است؛ کتاب من کجاست؟ ها! بنده چه کتابی نوشتهام که کتاب خودم را قبول دارم؟ من هر چه را که درآوردم از اسلام است. ببین وقتی که میگویم این دایرةالمعارف ظهور را لااقل همین طوری این چند هزار تا درس را ورق میزدی نه اینکه بخوانی، اگر ورق هم میزدی زمان میبُرد و شاید یک جایی استپ میکردی به یک کلامی به یک کلمهای!
❇️این حرف کاملاً محل ابهام و تأمل است؛ «مثل ادیان که فقط کتب خود را قبول دارید». کتب من کدام است؟ من چه کتابی دارم؟ من کتابی که از خودم نوشتهام بیست سی سال قبل؛
➖ یکی «بارانی در کویر سوخته» بود که مجموعهٔ اشعارم بود و مباحثی درخور آن زمان، مقالاتی دربارهٔ جن و روح و چیزهای دیگر داشتم.
➖ یکی هم بعد از آن داشتم که «کتاب حکیم» بود. تازه اینها هم از خودم نبود.