23
🔶حالا شما میگویی که من به اختیار خودم میروم وسط خیابان میایستم! خودم میخواهم! این «خود» را نشان بده، این دارد میگوید
خودی نیست. من الآن میروم از بالای پشت بام خودم را به پایین میاندازم کسی من را به زور بالای پشت بام نبرده که بیندازد خودم دارم میروم. چرا؟ چون سیستم مغز و اعصاب تو دست فاعل است، خالق است، آمر است. تصور میکند، ببین عالم، عالمِ مجاز است دیگر، در مجاز هم همهاش خیال است، شما شب خواب میبینی که فردا صد میلیارد گیرت آمده چشمانت را باز میکنی میبینی که نه باز هم محتاج چند میلیون پول هستی.
🔶زندگیِ بر اساس خواب و خیال است.
این خواب و خیال میشود هویٰ، بعد میرود روی واحد حرف علی، چقدر قشنگ گفت؛ گفت که «عَرَفْتُ اللهَ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ» هر چه او خواست شد و هر چه من خواستم نشد، دست از پا درازتر برگشتم.
---------------------------------------------------
🟣درس دوم:
دایرۀ تسلسل است؛ «گناه میکنی چون امر میکند»، پس این فرمان حائلِ بین تو و ماوراء میشود!
- «اِنَّ الْاحْتِجابَ [الْحِجابَ] عَنِ الْخَلْقِ لِکثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ».
📚کتاب التّوحید صفحه ۲۵۲، کتاب علل الشرایع جلد ۱ صفحه ۱۱۹ و به نقل از علل در کتاب نوادر الاخبار صفحه ۸۲، کتاب بحارالانوار جلد ۳ صفحه ۱۵ است.
کتاب التّوحید مال همین یار امام صادق است، امام صادق توحید مفضل را تدریس کرد، مفضل ابن عمر همان که داستانش را شنیدید و سندش هست که با لات و لوتها میچرخید نه با نماز شب خوانها.
این درس از کیست؟ امام رضا است.
آنجا در درس قبل بحث گناه داشتیم و این هم یک بُعد آن است.
❇️«اِنَّ الْاحْتِجابَ [الْحِجابَ] عَنِ الْخَلْقِ لِکثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ» میگوید خدا را نمیبینی؟ چون گناه میکنی! دعایت مستجاب نمیشود؟ چون گناه میکنی! میگوید لقمه حلال در معدهات نرفته؟ پس اجابت ندارد! لقمه حلال که نباشد لقمه حرام است و گناه! این را دین میگوید ها!
❇️«اِنَّ الْاحْتِجابَ [الْحِجابَ] عَنِ الْخَلْقِ لِکثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ». حالا آن درس قبلی چه میگفت؟ آن معارض با این است. آن درس میگفت که هوای نفْس را او آفریده، هوای نفْس پادگان گناه است یعنی پادگان همه چیز است؛ اسماء ایذایی، اسماءالحسنی، گناه، ثواب، خیر، شر، همه چیز در آن است. این میگوید زیاد که گناه میکنی حجاب در حجاب میشوی.
❇️بعد به من میگویند که شما میگویی «دین معارضات دارد»، خودت معارضات داری. ما معارضات را در دایرةالمعارف جمع کردیم! معارضات ما چیست؟ اگر میخواهی بگویی موضع من الآن با قبل از زندان فرق میکند، بله این معارض است، ولی این معارض خوب است بخاطر اینکه من در حال پویندگی و جویندگی هستم و دارم پیش میروم.
❇️در ندامتگاه، عقلم سر جایش آمد، بی رودربایستی حرف بزنم دیگر شما شاگردهای من هستید، دیدم که سی و پنج سال به خطا رفتم؛ قم، تهران، مسجد همت آباد، مسجد نور، اجتماعاتِ دعا و... تغییر موضع دادم، الآن صد و هشتاد درجه فرق کردم، همانطوری که قیافهام با شانزده سال قبل فرق میکند مواضع من هم فرق میکند. آن وقت آنهایی که اینها را نمیفهمند؛ احمق، حالا آن بر وزن اسمش است، من اسمش را نمیآورم، احمق! اولاً اینقدر ترسو است که در مناظرات و محاجه میآید فقط مینویسد، به او هم میگویند چرا صحبت نمیکنی؟ میگوید نه. خب اگر موضع تو حق باشد سینه سپر میکنی. مگر من سینه سپر نکردم؟ من بدون اسلحه و خشونت جلوی عقاید یک و نیم میلیارد ایستادم و میگویم که بیایید یا من را قانع کنید یا قانع بشوید.
❇️اینقدر مواضع اینها باطل است که حالا مثلاً مغز متفکر این چند نفری که اخیراً به سفرهٔ نفاق و خوارج ملحق شدند و پای آن نشستند این است، اینقدر قدرت ندارد! مرد که نیست، مردانگی به عنوان جوانمردی و وجدان ندارد که بیاید با زبانش حرف بزند.
❇️من از مخالفین دعوت کردم و گفتم شماها بیایید در محاجه بحث کنید نه اینکه قایم موشک بازی کنی! نه اینکه حرفهای بیربط بزنی، بعد به من میگویند تو چرا به اینها سوءظن داری؟ بابا خدا پردهها را برای من کنار زده، در آخرین دیدارش از دهانش در آمد در همین راهپله من که من شما را میبینم، ایستاده بود گفت من اخیراً با یک کانالی آشنا شدم که از آنطرف است، بحثهای شما را میدهم خیلی هم استقبال کردند تا اینجا گفت، دیگر نگفت چیز میدهند. یقیناً چیز میدهند دلار میدهند دیگر، شاید هم میخواهند به من بدهند این میگیرد میبرد، چون میدانند که من نمیگیرم، من در یک ریالش ماندهام چه برسد به دلارش.