55
✏متن فرمایشات:
متفرقه 28-07-1400
کلاس چهارشنبه در تبعید (65)
بیانات معلم خیر تحت عنوان:
«حضور معلم در شعور ظهوری (۶)»
💠هفته ولادت دو بزرگوار است؛ نبیّ مکرم و امام صادق. قرآن میگوید «وَ فِی قَصَصهِم لَعِبرَه» در داستان رجال ظهوری و حواریونشان و مخالفینشان عبرتگاه است.
💠پیامبر در موقعیّت خاصی قرار داشت با جو حاکم بر جزیرةالعرب. الهاماتی که دریافت میکرد بعضی از آنها به ضرر خودش بود مثلاً ازدواج با افراد مشکوک و معلومالحال یا خوردن سمّی که در ران گوسفند تعبیه کرده بودند مسموم شد.
💠الهامات و القائات، هم خیر است و هم شر است مثلاً همین ناسخ و منسوخ در قرآن، اینها الهامات به پیغمبر است دیگر، حالا جبرائیل الهام کرده یا خودش تصور کرده یا در خواب دیده فرقی نمیکند چون برای همه آنها نسخه داریم که انبیاء گاهی در خواب، گاهی وقتها با دیدن مأمور ابلاغ وحی و گاهی وقتها هم در تفکّرات خصوصی به آنها وحی میآمده.
💠اگر پیامبر خاتم نمیآمد چه وضعی پیش میآمد؟ حالا به من میگویند که تو ادیان و مذاهب دیگر را رها کردی به اسلام چسبیدی، خب این دلایل مختلف دارد؛ هم دین آبا و اجدادیمان بوده و هم اینکه کثرت منابع دارد، در مذاهب دیگر اینقدر حجج و براهین دیده نمیشود. اگر ایشان طبق الهاماتش قیام نمیکرد چه وضعی پیش میآمد یعنی چه ضرری به بشریّت میخورد؟
💠اگر یادتان باشد در بعضی از درسها داشتیم که خدا به طُرق مختلف حرف خودش را میزند. قرآن میگوید که «اَوحىٰ رَبُّكَ اِلَى النَّحلِ» به زنبور وحی وارد میشود، «اَوْحَيْنَا اِلَىٰ اُمِّ مُوسَىٰ» به مادر موسی ابن عمران وحی میآمده. حالا اگر این اوهام، این القائات و این سر و صدای از بیرون نمیآمد الآن بشریّت در چه وضعی بود؟ آیا جنایتکار بود؟ جنایت را کسی دیگر رقم میزند؛ همانطوری که در آن درس داشتیم نه قاتل میداند چرا مقتول را کشته و نه مقتول میداند که چه گناهی کرده که سزاوار کشته شدن باشد. دین همراه خودش همه چیز را آورد.
💠آن درس را یادت هست که جبرائیل گفت بعد از تو با حضور قرآن و تأیید قرآن فتنه میشود؟ در زمان خودش هم توطئه علیه او شد یعنی علیه مذهبی که آورده بود چون بانی بود برای خودش توطئهها زیاد بود، در درسهای گذشته گفتم که در یک شب که از جنگ برمیگشتند چند نفر از همین نزدیکان از حواریونش میخواستند او را از بالای کوه یا بالای تپه به پایین پرت کنند یا شترش را رم بدهند.
💠محصول این رسالت چیست؟ قرآن چه میگوید؟ میگوید که «اِنَّا اَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» ما تو را؛ اولاً میگوید «اِنَّا»، برای چه میگوید «اِنَّا»؟ امروز یک بحثی راجع به شیطان داشتم! «اِنَّا» غیر از اَنَا است، «اِنَّا» جمع است؛ «ما» انجام دادیم، «ما» فرستادیم، اگر بگوییم خدا و جبرائیل است، خداست و الهامات و القائات است، شاید درست دربیاید، ما تو را فرستادیم که در جامعه شاهد باشی. شاهد چه؟ شاهد اصلاحات؟ نه، اگر اصلاحاتی بود نیاز به شهود که نداشت، خب در بستر زمان جاری بود، شاید شاهد عدم موفقیت خودش بود؛ پیدا نکردن توفیق برای اصلاح جامعه.
💠اسنادش هست چون پیغمبر وقتی که خودش میگوید که بعد از من همه از دین برمیگردند این مهمترین دغدغه پیغمبر است و به بیست و سه سال تبلیغ برمیگردد. تبلیغ یعنی رساندن، ابلاغ کردن و ابلاغیه. چه چيزی را ابلاغ کرد؟ آنچه که به او میرسید یعنی از طریق الهام و اوهام و رؤیا و دیدن جبرائیل بصورت نامرئی و همشکل شدن با دحیة ابن خلیفه کلبی!
💠آن موقعی که جبرائیل تبدیل به جسم نشده چه حالتی دارد؟ حالتی که پیدایش نیست، یک نور است دیگر، چون فرشته نور است، خب آن فرشته قیافه ندارد که پیغمبر تشخیص بدهد این مأمورِ ابلاغ وحی است، پس میرویم در فاز الهام! وقتی که پیغمبر نمیتواند ببیند؛ اگر یادتان باشد یکی دوتا درس داشتیم که پیغمبر میگفت «اَرِنی» نشانم بده ملائکه رحمت را! پس ملک دیدنی نیست، پس جبرائیل حرف زده، این حرف میشود همان الهام، میشود القاء. گاهی وقتها که تبدیل به شهروند مدینهای میشد آن را هم نمیشد تشخیص داد.
💠در اسناد و مدارکی که از دین درآوردیم پیامبر خیلی جاها اشتباه کرده مثلاً آن منصب قضاوت که به شاکی میگفت اگر بخواهی من را رنگ کنی فردای قیامت به جهنم میروی، همین رنگ شدن نشانهٔ آن است که پیامبر به یک قدرت جهانی وصل نبود و الّا حفظش میکرد به او الهام میکرد. الان شاکی و متشاکی به اتاق قاضی آمدهاند این شاکی با هزار رنگ میتواند قاضی را به نفع خودش پیاده کند حالا پیغمبر هم در آن نسخه گفت که اگر این کار را بکنید به جهنم میروید، نگفت که من سرم کلاه نمیرود، نگفت که ای کسی که داری برای من نقش بازی میکنی آب در هاون میکوبی!