56
💠یعنی وقتی که قضاوت را کرد و محکمه مختومه شد تازه پیغمبر عواقبش را دید که مثلاً مردم پشت سر پیغمبر چیزی میگفتند یا خود آن کسی که محکوم شده به این و آن چیزی میگفت، که ما یک اسناد و مدارکی داشتیم که «چرا محکوم شدیم»! یک چنین جاهایی پیغمبر میدانست که اتصال ضعیف است.
💠شاهد بود بر اینکه موفقیتی نداشت، طبق آیه قرآن تمام توفیقش در غدیر بود، دوتا آیه دارد که خیلی مهم است شاید در این شش هزار و خردهای آیات اینها برجسته باشد؛ یکی همان «يَا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ» تهدید است، «فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَ» مدال رسالت را از دوش تو میکَنیم و آنجایی که میگوید «اليَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُم» بدخواهان شما مأیوس شدند از اینکه شما را نابود کنند، «اَلْیوْمَ اَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دیناً».
💠پیغمبر وقتی شاهد است که جبرائیل این همه نزول کرده در جاهای مختلف بعد از اتمام طواف، این شهود، شهادت، عینیّت، تماشا کردن، ورشکستگی امر رسالت را نشان خاتمالانبیاء داده برای همین وقتی جبرائیل روضه میخواند و میگوید این اطرافیان تو خانوادهات را نابود میکنند پیامبر گریه میکند یعنی کاری از دستش ساخته نیست، پیغمبری که مستجاب الدعوه است قاعدتاً روی داشتن اسم اعظم.
💠«بَشِيراً وَ نَذِيراً»، «وَ مَا اَرْسَلْنَاكَ اِلَّا بَشِيراً وَ نَذِيراً» مبشّر را جلوتر از نذیر گذاشته، مبشّر؛ بشارت است، نذیر؛ انزار است، ترس، ترساندن، برای چه آن جلوتر است؟ بخاطر اینکه او وجود خارجی ندارد او سایه است، بشارت؛ اسماءالحسنی است، خبرهای خوب بشارت است، زندگی خوب بشارت است.
💠نذیر، اسماءایذایی است میترساند، این ترس در فقه هم در اجرای احکام است که مثلاً این گناه را بکنی دستت قطع میشود، سنگبارانت میکنند، دست و پایت را قطع میکنند، بعد «وَ مَا اَرسَلنَاکَ اِلَّا رَحمَةً للعَالَمیِن» هم که باز در قرآن مطرح است آخر رحمتی نیست که پیغمبر فقط و فقط برای ارائه آن رحمت آمده باشد، پیغمبر گفت امت من مرحومه هستند یعنی مورد ترحم قرار گرفتهاند در حالیکه خودِ پیغمبر و بچههای پیغمبر مورد ترحم قرار نگرفتند.
💠حسین نور دو دیده پیامبر است و سر سوزنی شمر، عمر ابن سعد، عبیدالله ابن زیاد و یزید بر او ترحم نکردند، وقتی که او را کشتند برای اینکه هم او را تحقیر کنند و هم جامعه را بترسانند چهل اسب از روی بدنش رد شد، دیگر آن موقع جان در بدنش نداشت، یا سرش چهل منزل بر نی بود، همه اینها خلاف رحمت است.
💠بعد میگوید که «اِرحَمْ تُرحَمْ» میگوید یک مَلکی هست؛ حالا بعضی از روایتها میگوید که نه، یک پرندهای هست که دائماً این را میگوید: «اِرحَمْ تُرحَمْ» رحم کن تا به تو رحم کنم. خب چگونه آدم رحم کند؟ موقعی که بشریّت گرفتار عذاب است چگونه بیاید رحم کند؟ یعنی خودش در عذاب و شکنجه است، خودش دور از رحمت است بعد بیاید رحم کند؟
💠یا مثلاً میگوید «اَحْسِنْ کَما اَحْسَنَ الله اِلَیْکَ» خوب باش همانطور که با تو خدا خوبی کرده. خب کجا خوبی کرده؟ با دوستانش خوبی نکرد، مزد یونس ابن متی را شکم نهنگ قرار داد، از چه موقعی تا حالا اینطوری پاداش میدهند؟ طرف سالیان دراز نوکری خدا را کرده تبلیغ کرده بعد آخرش هم به یک زندان سیار و لیز محکوم شد. میگویند بدترین زندان همین شکم نهنگ بوده، بخاطر اینکه این نهنگ در دریا مرتباً بالا پایین میشد بعد این دستگیرهای که نداشت و شکم نهنگ هم که بزرگ بود، این مدام سر و ته میشد و مدام لیز میخورد میرفت آنطرف یعنی بدترین شکنجه است، این مزد زحمات یک پیغمبر بود.
💠بعد قرآن هم میگوید که ای پیغمبر بگو که من از شما مزد نمیخواهم پول نمیخواهم «اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» مگر اینکه مزد من این باشد که نوازش کنید و دوست داشته باشید خانوادهٔ مرا. خب آن برنامه چطور شد؟ مردم در عصر خود پیغمبر روگردانی کردند!
💠باز اسنادش در دایرةالمعارف هست که پیغمبر سفارش نزدیکانش را میکرد و بعد در همان حال میدید که علیه اهل بیتش توطئه میکنند یعنی میدید نوک سرنیزه آماده است که پیغمبر سرش را زمین بگذارد و در بدن اهل و عیالش فرو کنند.
💠چقدر در نسخهها داشتیم که میآمدند شکایت علی را میکردند، در حقیقت شکایت از پیغمبر بود که فرمان جهاد را داده بود بلکه شکایت از جبرائیل بود که آمد یک چنین الهاماتی داد بلکه از خدای زمین بود که یک چنین دستوری داد، بعد میگوید که رحمت هست!
💠تمام زندگی بشریّت طی دهها هزار سال که تقویم به یادگار دارد به یاد دارد زحمت و آزار و اذیّت بود.