59
«آيَةٌ اَكْبَرُ مِنِّي، وَ لَا نَبَاٌ اَعْظَمُ مِنِّي» خبری هم بالاتر از من وجود ندارد.
------------------------------------------------
🟠درس پنجم:
تقطیع «اَلله» هویدا کنندهٔ اسماءایذایی و صفات رحمانی است.
- «الْاَلْفُ آلَاءُ الله عَلَى خَلْقِهِ مِن النَعَیمُ بِوَلَايَتِنَا وَ اللَّامُ اِلْزَامُ الله خَلْقِهِ وَلَايَتِنَا قُلْتُ فَالْهَاءُ قَالَ هَوَانٌ لِمَنْ خَالَفَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صلّوات الله عَلَیْهِم».
📚کتاب التوحید صفحه ۲۳۰ حدیث ۳، کتاب تاویل الآیات جلد ۱ صفحه ۲۴ حدیث ۲، کتاب تفسیر برهان جلد ۱ صفحه ۴۴ حدیث ۶، کتاب بحارالانوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۱ حدیث ۱۲، کتاب معانی الاخبار صفحه ۳ حدیث ۲ است.
🔷این بحث هم جالب است.
امام صادق «الله» را باز میکند که الله چیست. الله ترکیب شده از «الف و لام و ه» است، این سه تا را معنا میکند و میگوید: «الْاَلْفُ آلَاءُ الله عَلَى خَلْقِهِ مِن النَعَیمُ بِوَلَايَتِنَا»،
➖ الفِ الله برکات و مَبرّات و خیرات و الطافی است که از ناحیهٔ خدا به وسیله ما رجال ظهوری یعنی متصدّیان امور مردم آمده است.
🔷حالا اینجا سؤال ما این است:
۱- وقتی که خدا نعیم ندارد، آن وسط اشتغال رجال ظهوری به چه میشود؟ به چه مشغول هستند؟ این در تعطیل است، «بِسْمِ الله الرَّحمَن الرَّحِیم» درَش تخطئه شده، حالا این سرپرستی چطوری اعمال میشود؟
۲- یکی دیگر اینکه این «الف» به معنای اسماءالحسنی است که تعطیل است.
➖ «وَ اللَّامُ»، لام آن «اِلْزَامُ الله خَلْقِهِ وَلَايَتِنَا» الزام کردن خداست خلقش را برای نگهداری و ولایت ما بر بشریّت.
خب اینجا هم باز یک سؤال است: الزام که آمد جبر مطلق است، ببینید در خود «الله» همه چیز نهفته است، اینکه شما از غوامض مباحث سؤال میکنید و میگویم صبر کنید هر چه جلوتر میرویم باز میشود سر همین است. آن وقت آن بیچارهای که از کشتی افتاده این مدارک به دستش نرسیده برای همین راه لجاجت را در پیش گرفته است.
🔷«وَ اللَّامُ اِلْزَامُ الله خَلْقِهِ وَلَايَتِنَا». اِلزام یعنی ملزم، واجب، محکم، اجتنابناپذیر، لامَحاله، حتمی، یعنی چه بخواهی و چه نخواهی خدا ولیّ تو هست و ولایت قهریاش را در بین خلفائش استمرار داده است.
➖ خب، «ه» میماند که «فَالْهَاءُ قَالَ هَوَانٌ لِمَنْ خَالَفَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ». هَوان یعنی سستی، بیارزش بودن، هون، بیمقدار بودن. «ه» به معنای موجود فاقد ارزش است بخاطر مخالفتش با سیستم ولایت ظهوری!
🔷حالا ما به این کار داریم، ببینید
➖ شد یک «الف»؛ اسماءالحسنی
➖ شد یک «ه»؛ اسماءایذایی، هوان. نمیگویم هر دو آن مال خودش است، حالا اگر بگوییم شیطان هم در خودش هست یعنی یکی است! این یکی از اسنادش است.
🔷هوان یعنی زشتی، پلیدی، ترس، لرز، خوف، تهدید، این میشود اسماءایذایی. دست راست خدای زمین اسماءالحسنی است و دست چپش اسماءایذاییاش است، خوب دقّت کن، این وسط هم شاقول یعنی نگهدارندهٔ این دوتا ترازو، گوینده و اجرا کننده این مفاد انتظار است.
حالا عنایت کنید اینجا خیلی بحث ظریف است، خدا که رحمانیتش در عنوان «الف» تعطیل است، خب؟ هیچ!
از این طرف در هوان، فعال بودن اسماءایذایی است، این هم هیچی.
🔷مسئول اسماءایذایی شیطان است، وقتی که رحمان نیست شیطان هست بعد شما میرسید به اینکه «یکی بود یکی نبود غیر از شیطان هیچ کس نبود» منتهای مراتب این بحثها خیلی حساس است، خیلی سنگین است و خیلی خطیر است، اینها را نمیشود از دم هر کس که وارد کانال شد به او بگویید، سریع به تو میگویند شیطانپرست! چون شیطانپرست داریم، آن کسی که به شیطانپرستی رسیده که مرکزش در خارج از کشور است او هم همین بوده یعنی اینکه دیده از رحمان خبری نیست، از خدای بخشنده مهربان خبری نیست و هر چه هست از شیطان است؛ بلا، آزار، اذیّت، دلهره و حمله است، میگوید پس خدا همین است و شیطان پرست میشود ولی شما آهسته این مباحث را سپری کنید.
-----------------------------------------------
جمعههایم، همه بیگانه شده
✨- چند وقت بود که با جمعه محاجه نداشتیم گفتم شاید خجالت بکشد درب را باز کند ولی نکرد که نکرد، ما هم حرف دلمان را میزنیم؛
جمعههایم، همه بیگانه شده
درِ این خانه، چه ویرانه شده
✨- دربِ کدام خانه؟ خانهٔ من و تو؟ خانهٔ من و تو که مهم نیست ارزش ندارد، چند سال دست توست تو میروی یکی دیگر میآید صاحبش میشود. خانه اصلی که ما را دعوت کرده؛ «در این خانه چه ویران شده» این خانهای که مرتبط با جمعه است، هم صاحب جمعه، هم صاحب خانه، هم صاحب نفَس و هم صاحب نفْس.
✨- دربِ خانه تو خراب، دربِ خانه من هم خراب! پس چه فرقی بین خالق و مخلوق است؟ ها؟ خب جواب بده دیگر!
جمعهٔ بیرمقم، بسته شده