Перейти в канал

متن فرمایشات

48
*⃣«وَ اِذَا طَلَبُوا وَجَدُوا» وقتی که طالب شدند در مقام طلب افتادند، یعنی طلبه. تو طلبه ذات هستی؟ «وَجَدُوا» پیدایش می‌کنی، تازه اینجا مسئله اساسی شد، «پیدایش می‌کنی» ما هنوز پیدایش نکردیم، به ما می‌گویند تو خدای جایگزین داری؟ ابدا. کتاب جایگزین داری؟ ابدا. علی الحساب خدای ما خدای دین است برای همین با او محاجه می‌کنیم، کتاب ما هم کتاب دین است ولی این راه را داریم می‌پیماییم، حالا بعضی‌ها در اولش هستند، بعضی‌ها در وسطش هستند و بعضی‌ها در آخرش هستند. *⃣«وَ اِذَا طَلَبُوا وَجَدُوا وَ اِذَا وَجَدُوا وَصَلُوا» امام صادق چقدر زیبا حرف می‌زند، وقتی پیدایش کردند وصل می‌شوند، این می‌شود ظهور، می‌شود وصل قطره به دریا! *⃣«وَ اِذَا وَصَلُوا اتَّصَلوا» وقتی که وصل بشوند دیگر کار تمام است، دیگر جدایی ناپذیر است «اِنَّا لِله و اِنَّا اِلَیه رَاجِعُون»، دیگر تو این قطره را نمی‌توانی از دریا بیرون بکشی چون این قطره‌ای که رفته تو نمی‌توانی پیدایش کنی که کدام یکی از این قطرات میلیاردی است که دور هم جمع شده و تشکیل شده به دریا. *⃣«وَ اِذَا اتَّصَلوا لَا فَرقَ» اینجایش خیلی حساس است، خیلی مهم است! این از اسرار مگویِ خط انتظار است؛ «وَ اِذَا اتَّصَلوا لَا فَرقَ بَينَهُم وَ بَينَ حَبيبِهِم» این همان است که او می‌گوید «عَبْدِي‌ اَطِعْنِي‌ حتَّی اَجْعَلْكَ مِثْلِي‌ او مَثَلی» عبادت کن تا مثل من بشوی این همین را می‌گوید، یا آن یکی حدیث قدسی بود، یک‌ چیزی شبیه به این است ولی این خیلی گسترده است. *⃣ عنایت کنید «وَ اِذَا اتَّصَلوا لَا فَرقَ بَينَهُم وَ بَينَ حَبيبِهِم» دیگر تفاوتی بین قطره و دریا نیست همه چیز یکدست شد، «اِنَّا لِله» برگشت سر جایش و «و اِنَّا اِلَیه رَاجِعُون». ------------------------------------------------- از آنجا که ما را ضرر آفریدی به هر سمّ و زهری شرر آفریدی از آنجا که ما را ضرر آفریدی ✨- می‌گوید این مال همه‌اش ضرر است مفهوم همین «اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» است. غم خوردن من ز این بلا بود ✨- برای چه غمباد داری؟ یکی از بیماری‌های قدیم غمباد بود خفه می‌کرد، گلو از داخل آنقدر متورم می‌شد به آن می‌گفتند خنّاق، حالا نقشش را به جناب آقای کرونا داده این چنگ می‌اندازد خفه می‌کند؛ اکسیژن صفر، ریه صد درصد درگیر. غم خوردن من ز این بلا بود این غصّه مرا، کرب و بلا بود ✨- این همه خرج می‌کند به کربلا می‌رود و برمی‌گردد، کلّ زندگیش در کرب و بلا غوطه می‌خورد. از بس که زدم در و درت را نگشودی میّت شده‌ام من که به دارَم تو کشاندی ➖➖➖➖➖ ✨- امشب چه می‌خواهی؟ همین، همین را فقط، حاجت ما همین یک دانه است؛ اگر آن شه وجودی، ببرد مرا به کویش ✨ - کوی تو کجاست؟ خانه دوست کجاست؟ نمی‌دانم! ولی همه انبیاء دورش بودند و دنبالش می‌گشتند، این «وَانتَظِروا، فَتَرَقَّبوا، فَتَرَبَّصوا» فِلش کوی یار است. اگر آن شه وجودی، ببرد مرا به کویش کِشدم به سوی طارق بدهد مرا به لطفی من درین ظلمت غیبت به اسیری گشتنم فاقد مرحمت و رحم و سخایت گشتنم ➖➖➖➖➖ من در این بیغولهٔ دهرم، اسیرم، ناتوانم نامد آن صاحب که دادم این چنین زارم ✨- بهترین خانه را که در آن زندگی کنند باز قبرستان است، می‌دانی چرا؟ برای اینکه برای کوچکترین چیزی اعصاب اهل خانه بهم می‌ریزد، اعصاب که خراب باشد زندگی کوفت می‌شود. نگرانی از ورود ملک‌الموت تحت هر عنوانی، شیرینی زندگی را می‌گیرد. ✨- خودت من را به زمین زدی، خودت هم باید دست من را بگیری! یکی بیاد جمع بکنه این تنِ فرسودهٔ من ✨- «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی»؟ اگر قبول داریم که «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا وَ کُلُّ اَرضٍ کربُلا» پس این «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» هم ادامه دارد. یکی بیاد جمع بکنه این تنِ فرسودهٔ من دادِ این برده بگیره ز قضای بد من ➖➖➖➖➖ من مشتری جنس خرابم چه کنم؟ آفت به دل و عضو خبیثم چه کنم؟ دادخواهی می‌کند مضطر، کجا شد عدل تو؟ ✨- تو که شعارت این است؛ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً يَرَهُ»، می‌گوید من مو را از ماست می‌کشم، متّه روی خشخاش می‌گذارم، پارسنگ من مثقال است. بی‌ نوایان را نگر، خاک آمده بر سر ز این فرمان تو ✨- فرمانش چه بود؟ «کُن شَقِیّاً». مشغول به این شغل خطیرم چه کنم؟ ✨- شغل انتظار! برای منتظر مخلص مرخصی هم ندارد ها! حق تنفس هم ندارد ها! مشغول به این شغل خطیرم چه کنم؟ من منفعل عمر فنایم، چه کنم؟ شب شده بی‌ستاره ✨- همه چیز افول کرده، همه چراغ‌ها خاموش شده، چراغ‌های دل‌هایتان را می‌گویم. شب شده بی‌ستاره شیر دلم، آمده بی‌نشانه ➖➖➖➖➖ اکتفا دارم به این فضل غضب اعتراض آمد به این جدّ و نسب