34
✏متن فرمایشات:
6744 1402-11-28
۱- لباس اختیار را بکَن، مگر کسی با این همه آزار خدا او را فراموش میکند؟
(بازخوان از ظهوریابهای 238 و 376 و تدریسهای 779 و 2488)
۲- بزرگترین فتنه این کتاب، معارضات و عدم تطابق است.
----------------------------------------
🔴 درس اول:
لباس اختیار را بکَن، مگر کسی با این همه آزار خدا او را فراموش میکند؟
(بازخوان از ظهوریابهای 238 و 376 و تدریسهای 779 و 2488)
- «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ اِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً ﴿۲۳﴾ اِلَّا اَنْ یَشاءَ اللهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ اِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسى اَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِاَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً ﴿۲۴﴾».
📗سوره کهف آیه ۲۳ و ۲۴ است.
دو تا آیه است.
▪️آیهٔ ٢٣:
«وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ اِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً» هرگز نگو که من این کار را فردا میکنم. «لَا تَقُولَنَّ» یعنی دست و پایت را جمع کن.
«تو به خود ناآمدهای که به خود باز روی
آن که آورد تو را باز برد در وطنت»
این را شاعر میگوید.
▪️ آیهٔ ٢۴:
«اِلَّا اَنْ یَشاءَ اللهُ» خدا هرچه بخواهد؛ جبر مطلق!
ببین ما چقدر از همین قرآن در تأیید جبر مطلق اسناد درآوردیم.
«اِلَّا اَنْ یَشاءَ اللهُ»؛ یعنی راننده این ماشینی که سوار شدی مثلاً نقش راننده را ایفا میکنی ترمزش دست کس دیگر است، گاز آن دست کسی دیگر است، فرمانش دست کسی دیگر است، دندهاش دست کسی دیگر است.
🔶 «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ اِذَا نَسِیتَ» وقتی که خدا را فراموش میکنی به یادش دوباره میافتی «وَ قُلْ عَسى اَنْ یَهْدِیَن رَبِّی لِاَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً» به خود آمدی و فهمیدی جبر مطلق است، فهمیدی تو آدم آهنی هستی، لولوی سر خرمن هستی، مترسک سر خرمن هستی، ربات هستی، عروسک خیمه شب بازی هستی، این یعنی این، نگویی من فردا این کار را میکنم ها!
🔶 اگر یک ذرّه تاریخ را نگاه کنی میبینی از آن بالا، ابرقدرتها و قدرتها مدام گفتند «اِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً» و یادشان رفت که «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْء» هرگز این حرفها را نزن!
تاریخ آینهٔ عبرت است؛
➖«فَاعْتَبِرُوا يَا اُولِي الْاَبْصَارِ (حشر ۲)»،
➖«فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ (۱۱۱ یوسف)» این دو تا آیه در قرآن است.
➖«فَاعْتَبِرُوا یَا اُولِی الْاَلْبابِ».
🔶 همین زمان خودمان تا صد سال قبل را نگاه کن که سه نسل دارد، نسل اولیه خوب میداند. هیتلر احساس کرد خیلی قوی است، این احساس را چه کسی به او داد؟ الله. بعد نقشه ریخت خب من که اینقدر قوی هستم چرا یک کشور داشته باشم؟ چرا آلمان را فقط؟
🔶 اطراف را گرفت، مدام کشورها را گرفت و مدام باد رفت در غبغبش، اینها پوست خربزه است که خدا زیر پا میگذارد، خیال نکن آن کسی که حاکم است، آن کسی که در رأس است اختیاری از خودش دارد، این قرآن است و عقل هم همین را تأیید میکند، «عقل» تاریخ است.
🔶 وقتی که خوب کشورهای دیگر را ضمیمه کرد بعد خدا گفت حالا وقت مرگ توست، بعد از اینکه صدها هزار نفر را در جنگ جهانی دوم کشت. بعد گلوله را هم به خودش داد که شلیک کند! ببین چقدر حال گیر است این الله، از بس گفت «اِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً» گفت حالا تحویل بگیر! خودش شلیک کرد به مغز خودش!
🔶 حالا خیال میکنی که ابرقدرتها از روند نقش برنامههایشان راضی هستند؟ ابدا! نه شرق راضی است و نه غرب راضی است، هر دوی آنها در کار خودشان ماندهاند، از زور ماندگاری است در نقشههای خودشان که نهایت جنگ جهانی میشود و بعد هم جنگ هستهای! خودشان قبر خودشان و مردمشان را با دست خودشان کَندهاند.
🔶 چطور ما فراموش کنیم؟ این اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی است دیگر! چهل سال قبل، این همه کشور را قبضه کرده بود «جماهیر» میگفت، نه جمهور! جمهوری نه. جماهیر یعنی جمهوریهای مختلف زیر دستش بود. این اندیشهٔ کمونیستی هفتاد و دو سال هم عمر کرد، اینها میخواستند کل جهان را بگیرند، بعد هم یک نفر از خودشان آمد و همه را به هم زد، اینکه گفت «کرم درخت از خودش است»!
🔶 خب انسان چطور میتواند الله را فراموش بکند؟ در همین دور برداشتنها، میدانداریها که میگوید «اِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً». قدرتها از صد سال قبل برای خاورمیانه نقشهها چیده بودند که الان در آن ماندهاند. چرا؟ برای اینکه یک خدایی هست بالای خدای اینها، مدیر و مدبر هستی، او کارش این است که ابرقدرت میآورد و ابرقدرت میبرد، قدرت میآورد و قدرت میبرد. قرآن خیلی واضح گفته: «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ (۲۶ آل عمران)». مُلک یعنی حکومت، حکومت من میدهم، نه آن کسی که حاکم است مغرور بشود که این من هستم و نه آن کسی که محکوم است دل ببندد به سرنگونی حاکم، چون همهاش تحت سیطرهٔ الله است.