17
بعد دوباره از امام صادق است: «عَنْ آبَائِهِ» از اجداد مقدسش از رسول الله؛ «تَقْلِيمُ الْاَظْفَارِ يَمْنَعُ الدَّاءَ الْاَعْظَمَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ» میگوید که گرفتن ناخنها از درد بزرگ جلوگیری میکند و روزی را زیاد میکند.
🔷 حالا ممکن است بخواهیم توجیه کنیم و بگوییم که آقا، میگوید «درد را دفع میکند» شاید منظور این است که ناخن بلند باشد و کثافت زیر آن برود با آن غذا بخوری و مریض بشوی، این هم باز به قدیم برمیگردد که بقول معروف در سفره شصت و چهار میزدند یعنی با دست میخوردند، شصت را روی سینی یا بشقاب میگذاشتند بعد با آن چهار انگشت غذا را گرد میکردند و در دهان میگذاشتند، به آن میگفتند شصت و چهار. خب الان چه؟ الان که قاشق و چنگال هست! «وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ» روزی را زیاد میکند.
--------------------------------------------------
با این دل تفتیدهٔ گندیده، چها کرد
✨- روز جمعه، جمعهبازار را که دیدی همه کنار خیابان یا در یک جای مخصوصی بساط میکنند، حالا ما هم جمعه بازارمان است. جمعهبازار مستضعف سفره و بساطش را که میچیند تمام بدبختیهای هفتهاش است پهن میکند که آی مردم ما این هستیم، همان که امام سجاد میگفت: «اِنَّا مُضْطَرُّونَ وَ مُسْتَضْعَفُون وَ مَحْرُومُون وَ مَظْلُومُون وَ مَقْتُولُون وَ مَجْرُوحُون» این همان است، امام سجاد آن موقع در تاریخ معاصرش بساط کرده بود، الان هم ما همینطور.
با این دل تفتیدهٔ گندیده، چها کرد
زخمش بزد و ناله ز نیزار درو کرد
✨- در قدیم که درو میکردند و این ماشینهای جدید کشاورزی و برداشت محصول نبود، آنهایی که سنشان بالاست میدانند یک چیزهای آهنی دست طرف بود؛ باغبان، کشاورز و باغدار، که سرش مانند شانه بود بعد این را مدام به زمین میزد و میریخت هوا، اینطوری زمین را شخم میکرد تا حاصل را بعداً توسط بذر به دست بیاورد. حالا الان آن را تصوّر کن که میزنی در هر دلی، هر بدنی، به جای خون از آن آه و ناله و اندوه و اشک و گریه درمیآید.
اعضاء و جوارح، همگی در تلفاتند
تا روز رهایی که همی در شکرآبند
✨- من قبلش که به صورت دکلمه میخوانم ها، میدانی برای چه؟ برای اینکه تو با سروده آشنا بشوی که وقتی من میخوانم تو با من زمزمه کنی چون درد دل است. شاعر شعر میگوید و همه گوش میدهند یک نفر میخواند ولی این شعر نیست این عرض حال است وقتی که من میخوانم همه شما باید با من زمزمه کنید، برای همین قبلش بیصدا و بدون صوت میخوانم تا برای شما جا بیفتد.
تا روز رهایی که همی در شکرآبند
✨- «تا روز رهایی» یعنی روزی که از اینجا رها میشویم بین ما و خدا شکرآب است، دیدی میگویند بین فلانی شکرآب است؟ یعنی روابط شل شده خراب شده.
صدمه مزن بر من ای روح کمالم
جار نزن بر تُهی، کز خم راهم
✨- یادت هست در درسها داشتیم بچه که به دنیا میآید درِ گوشش میگویند که آمدی به جایگاه عذاب، بعد بچه میزند زیر گریه، بعد هم اطبا میگویند وقتی بچه به دنیا میآید گریه کند خوب است یعنی اینکه تسلیم واقعیت بشود خوب است، از همان روز اول، ساعت اول جبر را به او القا میکند یعنی تو هیچ کاره هستی! دست داری، پا داری، چشم داری، گوش داری، زبان داری ولی همهاش در اختیار کس دیگر است.
➖➖➖➖➖
بزن ناقوس رحمت را خدایا
✨- اگر تاریخ گذشته را نگاه کنی ها! خبری از رحمت نبوده فقط ماستمالیش کردند. صاحبان شریعت؛ چه رجال ظهوری و چه بازماندگانشان فقط آمدند مالهکشی کردند. خود پیغمبر، قرآن میگوید «وَ مَا اَرسَلنَاکَ اِلَّا رَحمَةً للعَالَمیِن» تو رحمتی، «وَ مَا اَرسَلنَاکَ» اصلاً نیامدی و مرسل نبودی، رسول نبودی و رسالت نداشتی مگر «اِلَّا رَحمَةً للعَالَمیِن». خب حالا این رحمت چیست؟ مگر امام صادق نگفت که نگردید دنبال چیزی که نیست؟ گفتند یابن رسولالله چیست؟ گفت رحمت، یادتان رفته؟ چقدر خوب است که ما این اسناد را داریم.
بزن ناقوس رحمت را خدایا
نزن بر ما تو شلاق جفا را
✨- هر روز حد می زند، آخر «بِاَیِّ ذَنْبٍ» به چه گناهی!
✨- امروز روزش است، دین تو اینقدر تعریف از امروز کرده، میگوید روز جمعه اگر خدا نبخشد دیگر روزها نمیبخشد.
به تسمه میزند سوءِ قضایت
✨- تسمه را دیدی؟ از شلاق بدتر است! یک چیز آهنی مثل زنجیر چرخ است، در مسابقات مردان آهنین از آنها استفاده میشود یا پارهاش میکنند یا به ماشین میبندند و آن را میکشند، وقتی که در اعماق درد و غمت فرو میروی میبینی همان تسمه است!
به تسمه میزند سوءِ قضایت
که ارّابه شده بر ما جزایت