772
صدا کن مرا
صدای تو مجموعه ای از صداهاست
صدای تو معجونی از جویبار است و گنجشک و گیلاس
صدای تو زیتون و لیمو است
صدا کن مرا ای صدایِ صداها
صدای تو خوشبو است
و من دور بودم
میان لَفافی که از حکمت عصر ما قبل تاریخ
در قُرب سرداب یک غار پیچیده بود
و از مَعبر تنگی از روزن سنگها
نور میخورد
و اوهام مرطوب یک جلگه از جلبک سبز
روی سرش بود
صدای تو پیچیده در کوه
صدا کن مرا ای نهایات تاریخ
صدای تو منشور آزادی قرنها انجماد است
صدای تو حلال
صدای تو مسکوت
صدای تو محزون و مرطوب
صدای تو مکتوبی از لاله و دشت و باد است
صدای تو باز است
صدا کن مرا
سیروس شمیسا