Перейти в канал

زنگ ملودی و شعر

459
خدایا شبِ قدر است ... آسمان را به فرشته هایت بسپار ، به زمین بیا ... کمی کنارِ دلم بنشین ، برایت حرف دارم ! حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ... بیا و این شبِ قدر ، به حرمتِ جوشن کبیرت ، و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛ حواست را به من بده ... می خواهم بگویم ، گوش می کنی ؟! خدا جانم ؛ دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ، حرف ها و مشکلاتی دارند ؛ که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ، آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ، از آن ها دست کشیده اند . دستی به سر و گوشِ زندگی شان بکش ، پایِ حرف هایشان بنشین ، حالشان را خوب کن ، و آرزوهایشان را جوری برآورده کن ؛ که صدایِ لبخندشان ، هفت آسمانت را پُر کند ، و مرا به ماندنم امیدوار ... خدایا ! به خانواده ام عمر طولانی و با عزت ببخش ... و کاری کن ؛ حضورِ من ، موجب شادی و حالِ خوبِ آنها باشد ، نه رنجش و ناراحتی شان ... مهربان ترینم ! می دانم سرت در آسمان و با این همه مخلوق ، شلوغ تر از این حرف هاست ! اما اگر لایق بودم ؛ مرا برایِ شاد کردنِ بنده هایت ، قدری توانمند کن ... دلی دارم به وسعتِ آسمانت لبریزِ از عشق ، و دستانی خالی تر از پنجه ی گنجشک ها ... سخت است بخواهم کاری برای بغض هایِ فروخورده شان کنم اما نتوانم ، کمکم می کنی ؟! #نرگس_صرافیان_طوفان