299
در من کسی اشک میریزد اما خیالی نیست
فردا از شانهی ابرها بالا خواهم رفت
خورشید را بیدار خواهم کرد
جوانهها را از دل خشکیدهی درختان
بیرون خواهم کشید
فردا لبخند خواهم زد
بزرگ خواهم شد ،
و تار به تار موهایم را
زیر شعلههای آفتاب
خواهم نواخت.
فردا بر زلف زندگی
شکوفهی گیلاس خواهم گذاشت
و گونهی زمین را از غبار دلتنگیها خواهم زدود.
من فردا همراه با دقیقههای بیطاقت
تا قعر عشق خواهم دوید
من فردا خوشبخت خواهم شد
من فردا زندگی خواهم ساخت.
الهه برزگر
#شعر_سپید
@sabadeavaz