189
۶صبح با بیتابی تمام بهدنیا آمدم. قد: ۵۰ سانتیمتر . وزن : ۲کیلو و ۶۰۰ . قرار بود بهار باشم ، یک روز صبح کسی از پشت رادارهای رادیو شعری خواند و من الهه شدم. آسان نگذشت. برای هیچکداممان. نه مادرم طعم کودکیام را چشید نه من خاطرهای خوش از آن زمان به یاد دارم. اما هر چه بود گذشت و چه خوب شد گذشت. هیچکس فکرش را هم نمیکرد آن دخترک گوشه گیر ۱۲سال مدرسه و تحصیل که تعداد دوستانش به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید یک روز شاعرکی شود آباد، که از بالین تنهایی خویش جهانی بسازد و مردمانی را آرام کند! شکستها بسیار! دردها فراوان! زخمها عمیق! تنهایی تا دلت بخواهد! دشمن زیاد! دل, شکسته! دستها خالی! آغوش بی یار ! اما سرتق بودیم. پی عشق و آرزویمان را گرفتیم و شدیم نویسنده.شدیم شاعر .شدیم مدیرمسئول یک موسسهی انتشارات! ( انتشارات بتهجقه)
یک سال دیگر هم گذشت. تنهامان گذاشتند و داغ دیدیم. آرزویمان را برآورده کردیم و به زور بازویمان آفرین گفتیم و خودمان برای خودمان دست زدیم. اتفاقات فراوانی افتاد اما ایستادیم! ✨
۲۹ سال سن شناسنامه و سالها سن زیستی مبارک الهه بانو !
ارادتمند شما
الهه برزگر
@sabadeavaz