114
آن دمکه اوبزم سفر را ساز کرد
دیده لرزان گشت واشک آغاز کرد
آنچنان معشوق رخ از من ستاد
گویا کان ایینه بر خاک فتاد
اخرش رفتی و مهرم بر حراج بگذاشتی
همچودشنه تیغ تیز،بر پیکرم افراشتی
ای سیه مژگان، دیدی بین ما فاصله افتاد
زین فاصله،غافله از عالم عقب افتاد
این شعر در قالب مثنوی و در باب شکست یه عاشقه این هم از شعر های خودمه،این شعر ۲۵بیت است هرکی دوست داره بقیه اش رو پست کنم کامنت بزاره
ارادتمند شما؛امید هنرمند