181
بعدها به تو قول خواهم داد که یک آدم دیگر بشوم. هر روزم را با یکی از آن لبخندهای دَرَندَشت شروع کنم و بعد از یک قُلُپ چای فرد اعلا بروم پی یَلَّلیتَلَّلیهای خودم.
نزده برقصم و نخورده مست شوم. باور کن از اینجور دیوانگیها از من برمیآید؛
منتها الان بگذار فقط بنشینم بِرّ و بِرّ نگاهت کنم.
بیرحم! پشت سر من یک عمر ندیدن تو، نشنیدن تو و نرسیدن به تو خوابیده. حالا بگذار با بودنت دیوانه بازی در بیاورم، عاقلی باشد برای بعد!
الهه برزگر
@sabadeavaz