254
•"بودنمان باید معنایی داشته باشد."
اگر قبلترها این جمله را میشنیدم خیلی راحت از کنارش میگذشتم اما از یک جایی به بعد سرنوشت یا هرچه که اسمش را میگذارید کاری کرد باور کنم باید برای خودِ خودم زندگی کنم. وقتی جوری فکر کردم که دیگران دوستم داشته باشند و برچسب دخترخوب را به من بچسبانند، وقتی بخاطر تمایلات دیگران از احساساتم گذشتم،باورم شد خیلی از سالهایی که میشد خوب بگذرند را از دست دادهام.حالا برایم مهم نیست دوستم داشته باشند یا نه؛ برایم مهم نیست فکر کنند احمقم یا در آینده تبدیل به فرد مفیدی نخواهم شد؛ برایم مهم نیست کسی چه فکری میکند؛ حالا من کاری را انجام میدهم که آرام و خوشحالم میکند. با اشخاصی دست دوستی میدهم که دل و فکر خودم تاییدشان کند. همانجایی میروم که خودم بخواهم. جوری رفتار میکنم که مرا تسکین میدهد. زیرا در آخر، این زندگی دقیقا همان چیزیست که سالهای بعد باید خودم به تنهایی در آن زندگی کنم. یا میتوانم جوری بسازمش که بعدها حتی باوجود کموکاستیهایش از آن لذت ببرم یا همانی باشد که دیگرانی که وجود نخواهند داشت برایم ساخته باشند و باوجود پرزرق و برق بودنش نتوانم تحملش کنم.با هرکسی بدون توجه به هشدارهای دیگران در حد توانم مهربان خواهم بود چون اینگونه رفتار کردن حالم را خوب میکند. نمیگویم محبت و کمک کردن به دیگران همیشه باعث شده که هیچ اتفاقی در زندگیام رخ ندهد.برعکس،تاکنون اتفاقات سخت و غیرقابل تحملی را پشت سر گذاشتهام اما هربار وقتی که فکر میکردم چقدر تنها هستم دستی از غیب به کمکم آمد و نجاتم داد.
رفیق، این زندگی، زندگی خودت است. لطفا خودت را زندگی کن. لطفا امیدت را از دست نده. لطفا جوری زندگی کن که میراثت برای انسانهای بعد از تو، اخلاقیات و افکارت باشد.
الهه برزگر
@sabadeavaz