271
شرمنده اما من دیگر آن آدم سابق نیستم. مقصرش خودت بودی که خواستی از راه نرسیده از من یک آدم دیگر بسازی. این را وقتی فهمیدم که دیدم خودم خیلی قشنگتر از کسی بود که تو میخواستی از من دربیاوری.
اگر دیگر نمیتوانم گربههای پشمالوی همسایه را دوست داشته باشم؛ اگر از ماشینهای آنچنانی بدم میآید؛ اگر عطرهای شیکِ گران قیمت حالم را به هم میزند ؛ مقصر تمام اینهایی که من دیگر نمیتوانم دوستشان داشته باشم تویی!
اخر میدانی، بعضیها انقدر بد آدم را خرد میکنند که حتی دلت نمیخواهد از همان خیابانی که آنها رد شدهاند عبور کنی.
اینبار معنی قسمت را خوب فهمیدم؛ جدایی انقدرها هم بد نیست!
الهه برزگر
@sabadeavaz