248
جوری بغل بگیر مرا
که کسی نفهمد کورک روی تنم
یادگار کدامین روز از نبودن توست.
چُنان تنگ
که تپشهای قلب بیقرارم
آوازی شود در نیانبانهای صحرا
شور بگیرد
و زمزمه شود بر لبان مردمانِفردا.
های، آرزوی دیرینه،
گرم، صدا کن مرا
که بیخردانِ تنگنظر بدانند باز هم جوانه زدیم.
الهه برزگر
@sabadeavaz