225
میدانی؟ یک وقت به خودم آمدم و دیدم بلد نیستم خوشحال باشم. بلد نیستم به خودم آسان بگیرم و آسایش داشته باشم. یک عمر یاد گرفتم از پس کارهای سخت بر بیایم. مسعلههای دشوار را حل کنم. گیروگورهای پرپیچوخم را راستوریس کنم. من یاد گرفته بودم تمام معظلات سخت و نفسگیر عالم را حل کنم اما از پس سادهترین چیزها بر نمیآمدم. گاهی انقدر درگیر قوی بودن میشویم که یادمان میرود لااقل اندکی به خودمان آسان بگیریم.
الهه برزگر
@sabadeavaz