319
تصور کن پیر که شدیم و سروصورتمان چروک برداشت خود را در آیینه تماشا کنیم؛ به هم لبخند بزنیم و یادمان بیاید جوانتر که بودیم چقدر برای سانتالمانتال کردن خودمان وقت میگذاشتیم اما حالا همینجوری پر از چروک هم یکدیگر را میپسندیم. بعد، یک گوشه دستگاهی آهنگ بنوازد برامان.
و درحالی که پیرمرد پیرزنهای دیگر برامان دست میزنند تمام سالهای خوب با هم بودنمان را رقص کنیم.
الهه برزگر
@sabadeavaz