Перейти в канал

✨یک سبد شاعرانه✨

173
فکر کردم بروم ،عاشق و دیوانه نباشم فکرت که شب آمد به سرم خانه نباشم فکر کردم که سراغ از تو نگیرم دلم افتاد گفتم که به دام تو ولی دانه نباشم یک لحظه به دل هی زدم این راه بفرما می‌خواستم آن خانه‌ی ویرانه نباشم گفتم که اگر آمدی این دفعه، برایت آن آدم دلتنگ و همان شانه نباشم تصمیم گرفتم به خودم فکر کنم باز دوباره با زندگی‌ ساده و آرام بیگانه نباشم یک لحظه تو را دیدم و از دور دلم ریخت رفتم که در افکار عجولانه نباشم الهه برزگر @sabadeavaz