214
یک روز مرگ به بالینتان خواهد آمد.
آن روز شما خیلی خوب میفهمید دیگر فرصتی برای هیچ کاری باقی نمانده است.
در رختخوابتان دراز میکشید. احتمالا اندکی ترس توی دلتان رخنه کرده و قبل از آنکه فرصت کنید به آن بها بدهید مهمانان ناخواندهای حواستان را پرت خواهند کرد.
دور تا دور تخت شما ، زندگی نکردهتان، خندههاتان، اشکهای شوقتان، گلهایی که میتوانستید برای خودتان بخرید، کتابهایی که هرگز نخواندید، کسی که هیچ وقت دوستش نداشتید، آغوشی که یک عمر نثار نکردید و متعاقباً دریافت هم نکردید، آرزوهای دوران جوانیتان، دیوانگیهاتان ،استعدادهای بلااستفادهتان و همه و همه جمع شدهاند و با غم به شما خیره ماندهاند.
آنها آن روز همراه شما دفن خواهند شد و دیگر هیچوقت حق زندگیکردن نخواهند داشت.
یک روز میرسد که شما در آنِ واحد دوبار خواهید مُرد. یکی توسط حضرت عزرائیل و دیگربار توسط شخص خودتان!
الهه برزگر
@sabadeavaz