108
امروز میخواهم برای تویی که نیستی عزاداری کنم. شاید هیچوقت هم نبودی. فقط من خیال میکردم همینجا کنارمی. امروز میخواهم به چشمانم اجازه بدهم شلوغش کنند و بگذارم افکارم بروند آن دورها. همان دوری که تو هستی.
میخواهم فقط همین یک بار را کاسهی چه میشد چه میشد دست بگیرم و بپرسم چه میشد اگر میماندی و مال خود خودم میشدی؟ چه میشد اگر یادم نمیدادی حسرت کشیدن چه مدلیست؟ چه میشد اگر ما هم امسال همسنگ بقیه قاه قاه میخندیدیم و پز آنیکیمان را میدادیم؟
نمیدانم. نشد .لابد نخواستی . حالا هم ما ماندهایم و این دل ناسازگار بی درمان .
الهه برزگر
@sabadeavaz